اهلی شیرازی
سحر حلال
بخش ۲۴ - رفتن جم بگوی بازی و افتادن از اسب و هلاک شدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقی ازین چنبر غم داد داد کشت بس آزاده و کم داد داد بر سر ما تا مه و گردون بود سوزد ازو گر شه و گردون بود روزی از آسایش آن خوش هوا خاطر جم را تک ابرش هوا خورد دو جام می گلبو زدن جانب میدان شده در گوزدن بر سر گردون تک ابرش رساند گوزد و بر تارک ابرش رساند زان سر چوگان شده گو شهر شهر چون مه نوز ابروی او شهر شهر یکدم از او چون دم بیهوده گوی از خم چوگان نشد آسوده گوی تاخته اسب از حد چین تاختن مرگ هم آماده بر این تاختن رد شد از اسب آنمه و خون خورد و مرد ساغر جم گشت از آن خرد و مرد سیلی مرگ آنهمه اسباب خورد زیروی از خون وی اسب آب خورد خورد شد از حادثه آن جام جم مرد وشد این عاقبت انجام جم اهلی شیرازی