کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سلطان محمد آن شمع کز پرتو وجودش
    گردیده بود گردون محفل فروز دنیا
    در صفحهٔ رخش بود رنگ صلاح ظاهر
    وز مطلع جبینش نور فلاح پیدا
    از بی وفائی عمر ناگه چو رخت بر بست
    وز دهر شد مسافر در خلد ساخت ماوا
    جان پدر ز غم سوخت خون شد دل برادر
    وز آه و گریه بردند آرام پیر و برنا
    چون ساختم ازیشان تاریخ رحلت او
    گفتند شد مسافر سلطان محمد ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha