کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رسید موسم گل ساقیا! بگردان راح
    که عشقبازی و مستی به دین ماست مباح
    زبهر آنکه کنم کهربا به رنگ عقیق
    بیار لعل مذاب از زمردین اقداح
    به نیم شب دل من همچو شمع روشن کن
    از آن شراب که روشندل است چون مصباح
    تو از صلاح مگو با من ار خردمندی
    از آن که عاشق بیچاره نیست مرد صلاح
    درافکنید کمیت نشاط در میدان
    که پادشاه خرد برکشید قلب و جناح
    زعکس باده که خورشید مشرق طرب است
    به نیم شب بنما عکس فالق الاصباح
    چون آمدی به سلامت بخیر خوش بنشین
    که بر تو خیر و سلامت بود صباح و رواح
    بیا که دیده به روی تو می شود روشن
    بیا که زنده به بوی تو می شود ارواح
    چو در کنار فلک گوی زر روان گردید
    درآمد از درم آن ماه مهربان چو صباح
    چه گفت؟ گفت که حیدر کتاب عشق بساز
    کز آن کتاب بود کار بسته را مفتاح
    بگفتمش که کتاب مرا چه نام نهی
    بگفت نام کتاب تو: مونس الارواح

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha