کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سه تحفه داد فراق دو زلف دوست مرا
    یکی دریغ و دوم حسرت و سیوم سودا
    سه نام یافتم از ساعت جدایی او
    یکی غریب و دوم غمگن و سیوم تنها
    منم ز عشق دو زلفش به عهد و بیعت و دل
    یکی درست و دوم محکم و سیوم یکتا
    به زلف و عارض و خط آن مه خطاو ختن
    یکی شبه است و دوم بسد و سیوم مینا
    سه بقعه از دو رخش صد هزار فخر کنند
    یکی طراز و دوم خلخ و سیوم یغما
    جبین و روی و میانش ز روی نعت و صفت
    یکی مه است و دوم زهره و سیوم جوزا
    سه گوهر است که بستد لطافت از سه گهر
    یکی ز آب و دوم ز آتش و سیوم ز هوا
    همیشه با سه صفت مانده ام ز فرقت او
    یکی اسیر و دوم واله و سیوم شیدا
    ز سرو و ماه و پری حسن او جدا کردست
    یکی جمال و دوم صورت و سیوم بالا
    به روی و ساعد و سینه خجل شدند از وی
    یکی حریر و دوم حله و سیوم دیبا
    سه نام یافت دو رخسار او ز حور و پری
    یکی لطیف و دوم طرفه و سیوم زیبا
    اگر ز روی و لب و کوی او به رشک درند
    یکی بهشت و دوم کوثر و سیوم حورا
    سه چیز در حسدند از دو دست نجم الدین
    یکی فرات دوم دجله و سیوم دریا
    علی بن عمر آنکو به قدر و جاه و سخاست
    یکی تمام و دوم عالی و سیوم والا
    گذشت همت و رای و محل او ز سه چیز
    یکی ز شمس و دوم ز اختر و سیوم ز سما
    به فضل و کلک و کفش مقتدی سه طایفه اند
    یکی قضاه و دوم ساده و سیوم امرا
    نعیم و ناز و نیاز از عطای او شده اند
    یکی نهان و دوم ظاهر و سیوم پیدا
    به صد هزار زبان شاکرند از او سه گروه
    یکی حکیم و دوم عاقل و سیوم دانا
    سحاب و بحر و صدف شد ز فضل وطبع وکفش
    یکی حقیر و دوم طیره و سیوم رسوا
    خلاص داد کفش اهل فضل را ز سه چیز
    یکی ز شر و دوم ز آفت و سیوم ز بلا
    ز قدر و رتبت و دیدار او همی نازند
    یکی سپهر و دوم اختر و سیوم دنیا
    هزار گونه بزرگیش هست و نیست سه چیز
    یکی همال و دوم همبر و سیوم همتا
    سه گونه عیب نگردد به گرد وعده او
    یکی خلاف و دوم نسیه و سیوم فردا
    ز معن و جعفر و فضل اندر او سه چیز پدید
    یکی خصال و دوم سیرت و سیوم سیما
    ایا گرفته هنر در دل و کف و قلمت
    یکی مکان و دوم منزل و سیوم ماوا
    ز دین و بینت و حجت تو ترسانند
    یکی جهود و دوم ملحد و سیوم ترسا
    ز مجد دین که ز جدش سه جای جاه گرفت
    یکی حجاز و دوم مکه و سیوم بطحا
    به قدر و جاه و جلالت گواه او شده اند
    یکی نبی و دوم حیدر و سیوم زهرا
    ز خلق و خلق و خصالش به حشر فخر کنند
    یکی رسول و دوم آدم و سیوم حوا
    همیشه حرمت او را ز پادشا سه مدد
    یکی مثال و دوم خلعت و سیوم طغرا
    زمین سه چیز ندارد چو عزم و ذکرو دلت
    یکی ثبات و دوم بسطت و سیوم پهنا
    به عز و فخر و بزرگی رسیده اند از تو
    یکی تبار و دوم دوده و سیوم آبا
    رسید موسم نوروز و تازه گشت سه جای
    یکی جهان و دوم سبزه و سیوم صحرا
    شدند باغ و زمین و چمن ز فر بهار
    یکی جوان و دوم تازه و سیوم برنا
    ز لحن بلبل و قمری گریختند سه چیز
    یکی غراب و دوم شدت و سیوم سرما
    به باغ و راغ ز مستان سه چیز پیدا شد
    یکی خروش و دوم زحمت و سیوم غوغا
    سه شهر در حسدند از بهار و باغ و چمن
    یکی دمشق و دوم ششتر و سیوم صنعا
    مرا به بلبل عاشق سه چیز عاشق کرد
    یکی نوا و دوم نغمه و سیوم آوا
    جوان کنند خرف را همی سه چیز لطیف
    یکی بهار و دوم سبزه و سیوم صهبا
    همیشه باد بهار و سپهر و اختر و دهر
    یکی رهیت و دوم چاکر و سیوم مولا
    بدین قصیده که دارد ز نیکویی سه صفت
    یکی بدیع و دوم معجز و سیوم غرا
    به سوی طایف و کرمان و بصره آوردم
    یکی ادیم و دوم زیره و سیوم خرما
    همیشه تا بود از چشم ما سه چیز نهان
    یکی پری و دوم جنت و سیوم عنقا
    نهان مباد سه چیز از مکان حضرت تو
    یکی بقا و دوم دولت و سیم نعما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha