کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زهی دین پروری کاندر بنانت
    سپهر دولتست و اختر داد
    مسیر خامه ی گیتی پناهت
    در انصاف تو بر خلق بگشاد
    ز بهر بندگی در پیش کلکت
    زبان بسته است چون نی سرو آزاد
    سحرگه بخل را در خواب دیدم
    که بر در گاه تو هر لحظه چون باد
    بخاک اندر همی غلطید و می گفت:
    ز دست جود تو، فریاد، فریاد
    طبیعت را خرد دی گفت باوی
    که خورشیدش بجز بر دیده ننهاد
    روا باشد که بر دست وزارت
    ز تقصیر تو از درد آورد یاد
    نمی ترسی که دست انتقامش
    طبایع را بر آرد بیخ و بنیاد
    نمی دانی که گر خواهد جهان را
    بگیرد گوهر تکوین و ایجاد
    جوابش داد کای بر نه سپهرت
    تقدم همچو واحد را بر اعداد
    مگر با درد دل بردند ازین پیش
    ز جور دور گردون آدمی زاد
    چو رای صاحب عادل جهان را
    بنور عدل روشن کرد و آباد
    برون کردند درد از دل و از آن پس
    ستم بر درد می کردند و بیداد
    پناه و ملجاء عالم چو او بود
    بیامد درد و اندر پایش افتاد
    سپهر آن درد برپیچید اکنون
    که صد چندان نصیب دشمنت باد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha