ای بزرگی که با نسیم وفات
بوی شب بوی در نمی گنجد
بر در جاهت ارچه چرخ شدست
توی در توی در نمی گنجد
پس و را بنده ی بلای دلست
کهنه و نوی در نمی گنجد
پیش عشق من و لطافت یار
که دل و خوی در نمی گنجد
گل حسنست و با لطافت رو
گل خودروی در نمی گنجد
در جهانی که چین طره تست
چین ابروی در نمی گنجد
دوش می گفت رنجه شو تو ولیک
چکنم موی در نمی گنجد