به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
درد عشقش مرهم جان منست
کفر عشقش عین ایمان منست
بی سرو سامان شدن در عشق دوست
هم بجان او که سامان منست
آیت دیوانگی و عاشقی
گوبیا خود خاص درشان منست
در نظربازی و قلاشی کنون
در همه آفاق دستان منست
جمله ذرات جهان تابان چو ماه
ز آفتاب روی جانان مست
قسم زاهد چیست زهدست و ریا
رندی و معشوق و می زان منست
چون سمند عشق دارم در رکاب
تا ابد هر لحظه جولان منست
درد درد عشق جانانست و بس
در دو عالم آنچه درمان منست
شاهد جان با اسیری شد یکی
ساقیا می ده که دوران منست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.