به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
یارم چو بناز و عشوه برخاست
فریاد برآمد از چپ و راست
هر سو چه روی بجست و جویش
ای دل بخودآ که یار با ماست
از تابش آفتاب رویش
ذرات دو کون مست و شیداست
از عشوه او جهان پرآشوب
وز قامت او چه فتنه برپاست
چشمش بفریب سحر جانست
زلفش چه بلا و دام دلهاست
برداشت ز رخ نقاب عزت
عالم به جمال خود بیاراست
جایی که نمود وحدت ذات
چه جای صفات و فعل و اسماست
آنجا همه یار و غیر محو است
آنجا نه حدیث لا و الاست
برتر ز خیال و وهم و عقل است
آنجا که اسیریا ترا جاست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.