به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمطالع شمارهٔ ۱۸۸: تا مسیحا رفت از عالم دل خرم نماند

1540عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا مسیحا رفت از عالم دل خرم نماند

سوزنی کز دل برآرد خار در عالم نماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1 شمارهٔ ۱۸۷: داستان عمر طی شد حرف او آخر نشد 2 شمارهٔ ۱۸۸: تا مسیحا رفت از عالم دل خرم نمان ...3 شمارهٔ ۱۸۹: ساده لوحانی که رو در کنج عزلت کر ...4 شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از رخ برافکنده است در مش ...5 شمارهٔ ۱۹۱: غیرت خسرو چو خواهد رشک فرمایی کن ...6 شمارهٔ ۱۹۲: در دل معشوق جای خود ادب وا می کن ...7 شمارهٔ ۱۹۳: آن که لب باز از سر رغبت به غیبت ...8شمارهٔ ۱۹۴: میکشان را باده گلرنگ خندان می کند ...9 شمارهٔ ۱۹۵: تکیه گاه خلق، لطف حق تعالی بس بو ...10 شمارهٔ ۱۹۶: دور ساغر بی هوای ابر پا در گل بو ...11 شمارهٔ ۱۹۷: در بساط آسمان خشک، همت کم بود 12 شمارهٔ ۱۹۸: حاصل جمعیت عالم پریشانی بود 13 شمارهٔ ۱۹۹: بخت با ما بر خلاف راه مقصد می رو ...14 شمارهٔ ۲۰۰: دیده هر کس که از اشک ندامت تر شو ...15 شمارهٔ ۲۰۱: هر که گرداند ز دنیا روی، از مردا ...16 شمارهٔ ۲۰۲: فیض روشن گوهران از ارتحال افزون ...17 شمارهٔ ۲۰۳: از شراب لاله گون همت دوبالا می ش ...18 شمارهٔ ۲۰۴: حسن خط از حلقه گشتن ها زیادت می ...19 شمارهٔ ۲۰۵: در وجود ما شراب تلخ باطل می شود 20 شمارهٔ ۲۰۶: عمر اهل دولت از احسان دو چندان م ...21 شمارهٔ ۲۰۷: آسمان افتادگان را غمگساری می شود 22 شمارهٔ ۲۰۸: خون می را از عروق تاک می باید کش ...23 شمارهٔ ۲۰۹: ساغر می را به دست می پرست ما دهی ...24 شمارهٔ ۲۱۰: کجا چشم بد از دود سپندم در گزند ...25 شمارهٔ ۲۱۱: به جز دندان کز آب زندگی چون آسیا ...26 شمارهٔ ۲۱۲: به عادت هر کجا زهری است شیرین چو ...27 شمارهٔ ۲۱۳: چنین از می گر آن سیب زنخدان لاله ...28 شمارهٔ ۲۱۴: طریق کفر و دین در شاهراه دل یکی ...29 شمارهٔ ۲۱۵: ز پرگویی دهان هرزه گویان باز می ...30 شمارهٔ ۲۱۶: دلی دارم که از یاد طرب غمناک می ...31 شمارهٔ ۲۱۷: به هر کس آسمان شد مهربان بیچاره ...32 شمارهٔ ۲۱۸: غم روی زمین ما را غبار دل نمی گر ...33 شمارهٔ ۲۱۹: به می خشکی ز طبع زاهدان زایل نمی ...34 شمارهٔ ۲۲۰: ز نخل خشک مریم این رطب بر خاک می ...35 شمارهٔ ۲۲۱: ز بس اندیشه سرو از قامت آن دلربا ...36 شمارهٔ ۲۲۲: مرا از شکر نه کفران نعمت بسته لب ...37 شمارهٔ ۲۲۳: شود خونریزتر حسنی که عاشق بیشتر ...38 شمارهٔ ۲۲۴: که جز من می تواند تا مرا گرم سخن ...39 شمارهٔ ۲۲۵: به ظاهر چین در ابرو گرچه آن نازآ ...40 شمارهٔ ۲۲۶: نهان در پرده هر موی من آه آتشین ...41 شمارهٔ ۲۲۷: به هر رنگی که باشد دل، همان صورت ...42 شمارهٔ ۲۲۸: که دارم غیر خط تا از رخ او داد م ...43 شمارهٔ ۲۲۹: من آن سیلم که منزل پیش راه من نم ...44 شمارهٔ ۲۳۰: به ماتم هر که کام خود ز افغان تل ...45 شمارهٔ ۲۳۱: سیه مستان غفلت را فلک هشیار می س ...46 شمارهٔ ۲۳۲: آب حیات آتش رخساره ها می است 47 شمارهٔ ۲۳۳: حسنت هلال را به سر آسمان شکست 48 شمارهٔ ۲۳۴: رخسار او مقید زلف بلند نیست 49 شمارهٔ ۲۳۵: ما را شکایت از سخن تلخ یار نیست 50 شمارهٔ ۲۳۶: ما را کنار و بوس توقع ز یار نیست ...51 شمارهٔ ۲۳۷: در گریه بی رخت مژه را اختیار نیس ...52 شمارهٔ ۲۳۸: عمر عزیز قابل سوز و گداز نیست 53 شمارهٔ ۲۳۹: گفتی نمی توان ز لب دلستان گذشت 54 شمارهٔ ۲۴۰: از داغ تازگی جگر پاره پاره یافت 55 شمارهٔ ۲۴۱: از روی عرقناک تو خورشید کباب است ...56 شمارهٔ ۲۴۲: از پرده شرم تو دلم داغ و کباب اس ...57 شمارهٔ ۲۴۳: تنها نه همین با تو مرا روی نیازس ...58 شمارهٔ ۲۴۴: صد در صد آفاق، بیابان جنون است 59 شمارهٔ ۲۴۵: دایم دلم از دخل نفهمیده غمین است ...60 شمارهٔ ۲۴۶: با عشق تو اندیشه کونین گناه است 61 شمارهٔ ۲۴۷: هر قطره شبنم به چمن دانه ذکری اس ...62 شمارهٔ ۲۴۸: هر داغ درین لاله ستان خیمه لیلی ...63 شمارهٔ ۲۴۹: از رفتن گل صحن چمن نوحه سرایی اس ...64 شمارهٔ ۲۵۰: با خوی سرکش او آتش سخن پذیرست 65 شمارهٔ ۲۵۱: رنگ شراب دارد یاقوت درفشانت 66 شمارهٔ ۲۵۲: 67 شمارهٔ ۲۵۳: تواضع خصم بالادست را بی زور می س ...68 شمارهٔ ۲۵۴: دلم چون برگ بید از حرف بی هنگام ...69 شمارهٔ ۲۵۵: تبسم کن که جان باده لعلی قبا سوز ...70 شمارهٔ ۲۵۶: اگر مهر خموشی زان لب شیرین بیان ...71 شمارهٔ ۲۵۷: ز بس گفتار من از دل غبارآلود می ...72 شمارهٔ ۲۵۸: به تمکینی ز جای خویش آن طناز می ...73 شمارهٔ ۲۵۹: زخامی هر کبابی اشک خونین بر زمین ...74 شمارهٔ ۲۶۰: ز ماه روزه حسن آن پری پیکر دو چن ...75 شمارهٔ ۲۶۱: چه پروا عاشق بیتاب را از سوختن ب ...76 شمارهٔ ۲۶۲: بزرگان را به تعلیم کسی حاجت نمی ...77 شمارهٔ ۲۶۳: ز شهرت ناقص از کامل عیاران بیش م ...78 شمارهٔ ۲۶۴: دلی کز خامشی روشن شود مردن نمی د ...79 شمارهٔ ۲۶۵: ز بی دردی پر و بال طلب از کار می ...80 شمارهٔ ۲۶۶: مزن ای سرو با شمشاد او لاف از خر ...81 شمارهٔ ۲۶۷: نگردم چون سبو غافل ز حفظ آبروی خ ...82 شمارهٔ ۲۶۸: گریبان چاک در گلشن چو آن طناز می ...83 شمارهٔ ۲۶۹: ز ماه نوگشاد عقده دلها نمی آید 84 شمارهٔ ۲۷۰: به قلب خصم عاجز تاختن از ما نمی ...85 شمارهٔ ۲۷۱: به روی نرم، کار از اهل دنیا برنم ...86 شمارهٔ ۲۷۲: نشاط ظاهری دل را گره از کار نگشا ...87 شمارهٔ ۲۷۳: چون فروزان ز می آن آینه طلعت گرد ...88 شمارهٔ ۲۷۴: سر ما گرم ز زور می بی غش گردد 89 شمارهٔ ۲۷۵: صحبت مردم افسرده سکون می آرد 90 شمارهٔ ۲۷۶: صبح وصل است و مرا حال چنین می گذ ...91 شمارهٔ ۲۷۷: طفل محبوبم اگر رخ ز شراب افروزد 92 شمارهٔ ۲۷۸: بی تائمل به مقامی دل غافل نرسد 93 شمارهٔ ۲۷۹: از سفر با رخ افروخته جانان آمد 94 شمارهٔ ۲۸۰: اهل بازار ز زهاد به انصافترند 95 شمارهٔ ۲۸۱: پیش سایل چه ضرورست بپا برخیزند؟ 96 شمارهٔ ۲۸۲: گر مصور قلم از موی میان تو کند 97 شمارهٔ ۲۸۳: اول و آخر الله ازان آه بود 98 شمارهٔ ۲۸۴: از حیات آنچه ترا صرف به طاعات شو ...99 شمارهٔ ۲۸۵: حسن اگر بدرقه شعله آواز شود 100 شمارهٔ ۲۸۶: گر چنین جلوه گر آن سرو قباپوش شو ...101 شمارهٔ ۲۸۷: زود از خنده بی مغز دهن بسته شود 102 شمارهٔ ۲۸۸: یوسف از دیدن رخسار تو خودبین نشو ...103 شمارهٔ ۲۸۹: دل سودازده داغ تو به افسر ندهد 104 شمارهٔ ۲۹۰: گریه امروز به رنگ دگرم می آید 105 شمارهٔ ۲۹۱: کیست آن کس که نه بر حال مسافر گر ...106 شمارهٔ ۲۹۲: مدار خویش بزرگی که بر شراب نهاد 107 شمارهٔ ۲۹۳: خسیس باده چو نوشد خسیس تر گردد 108 شمارهٔ ۲۹۴: می مدام دل لاله را سیه دارد 109 شمارهٔ ۲۹۵: اگر نه اشک مرادست بر گلو گیرد 110 شمارهٔ ۲۹۶: همین ز می نه رخ بزم ها نگارین شد ...111 شمارهٔ ۲۹۷: ز آفتاب شود خشک خط چو تر باشد 112 شمارهٔ ۲۹۸: خدنگ بی غرضان را خطا نمی باشد 113 شمارهٔ ۲۹۹: ز پیچ و تاب در دل به ما فراز نشد ...114 شمارهٔ ۳۰۰: به روی لاله و گل هر که می نمی نو ...115 شمارهٔ ۳۰۱: پیاله ای به لبم چرخ آشنا نکند 116 شمارهٔ ۳۰۲: دلی که آب شد از عشق برقرار بود 117 شمارهٔ ۳۰۳: دل از رفیق گرانجان ز عمر سیر شود 118 شمارهٔ ۳۰۴: به دست من کمر نازک تو چون آید؟ 119 شمارهٔ ۳۰۵: اگر ز دست تهی، کام برنمی آید 120 شمارهٔ ۳۰۶: نخلی که سرکشی نکند پایمال باد! 121 شمارهٔ ۳۰۷: سیر شکوفه عقل مرا زیر دست کرد 122 شمارهٔ ۳۰۸: در گلشنی که حسن تو عارض جمال کرد ...123 شمارهٔ ۳۰۹: حسن از حجاب، غصه و تشویش می خورد ...124 شمارهٔ ۳۱۰: با جسم کس به عالم بالا نمی رسد 125 شمارهٔ ۳۱۱: دل از سفید گشتن مو ناامید شد 126 شمارهٔ ۳۱۲: حسن تو زیردست خط مشکبار شد 127 شمارهٔ ۳۱۳: غلیان ز دودمان وجود آشکار شد 128 شمارهٔ ۳۱۴: از اختیار دم دل گمراه می زند 129 شمارهٔ ۳۱۵: گر چه در ظاهر به زه دارم کمان اخ ...130 شمارهٔ ۳۱۶: تیشه من چون زند دامان جرائت بر ک ...131 شمارهٔ ۳۱۷: گر باغبان زکات زر گل برون کند 132 شمارهٔ ۳۱۸: اشکم همیشه خون به دل آستین کند 133 شمارهٔ ۳۱۹: خوبان اگر چه زبده اولاد آدمند 134 شمارهٔ ۳۲۰: روشندلان که قبله خود روی او کنند ...135 شمارهٔ ۳۲۱: در حفظ آن کسی که ز می بی خبر شود ...136 شمارهٔ ۳۲۲: بیداد آسمان چه خیال است کم شود 137 شمارهٔ ۳۲۳: از باده چون عقیق تو سیراب می شود ...138 شمارهٔ ۳۲۴: از خود گسسته، بار به دنیا نمی شو ...139 شمارهٔ ۳۲۵: از بانگ نی دلی که جراحت نمی شود 140 شمارهٔ ۳۲۶: از تاج باج خواه فریدون حذر کنید 141 شمارهٔ ۳۲۷: تقصیر میانش ز خم و پیچ ندارد 142 شمارهٔ ۳۲۸: حاشا که طلبکار حق آرام پذیرد 143 شمارهٔ ۳۲۹: جز سرکشی از آدم بی درد چه خیزد؟ 144 شمارهٔ ۳۳۰: از شهد جهان جز غم و تشویش چه خیز ...145 شمارهٔ ۳۳۱: از موی چو کافور دلم بیت حزن شد 146 شمارهٔ ۳۳۲: تا گوهر ذات تو نهان زیر زمین شد 147 شمارهٔ ۳۳۳: می خورد و فروزان شد و از شرم برآ ...148 شمارهٔ ۳۳۴: کی در تن خاکی دل آگاه گذارند؟ 149 شمارهٔ ۳۳۵: طول امر از دل چه خیال است برآید؟ ...150 شمارهٔ ۳۳۶: زنگ از دل ما آن خط شبرنگ زداید 151 شمارهٔ ۳۳۷: خط در دل روشن گهران مهر فزاید 152 شمارهٔ ۳۳۸: در کسوت فقر آن رخ چون ماه ببینید ...153 شمارهٔ ۳۳۹: در صیدگاه دنیا هر کس که هوش دارد ...154 شمارهٔ ۳۴۰: تا خط دمید با من دلدار هم سخن شد ...155 شمارهٔ ۳۴۱: دل ز من خال یار می گیرد 156 شمارهٔ ۳۴۲: هیچ شریفی خسیس رای نباشد 157 شمارهٔ ۳۴۳: خسیس از هنرپیشگان عیب بیند 158 شمارهٔ ۳۴۴: از نمدپوشان زبان طعن را کوتاه دا ...159 شمارهٔ ۳۴۵: گل گلاب از هرزه خندی شد درین نیل ...160 شمارهٔ ۳۴۶: شد فزون در دور خط کیفیت لبهای یا ...161شمارهٔ ۳۴۷: پوچ گو را بر سر گفتار بی حاصل میا ...162شمارهٔ ۳۴۸: وقت خواب ناز، آن مژگان بود خونریز ...163 شمارهٔ ۳۴۹: هر که برگش بیش، وقت مرگ لرزد بیش ...164 شمارهٔ ۳۵۰: هست حاجت در بساط کج کلاهان بیشتر ...165 شمارهٔ ۳۵۱: می رسد هر دم مرا از نوخطان نیش د ...166 شمارهٔ ۳۵۲: بر دل موری درین عبرت سرا غافل مخ ...167 شمارهٔ ۳۵۳: کریم سایل خود را غنی کند یکبار 168 شمارهٔ ۳۵۴: یکی هزار شود داغ در دل افگار 169 شمارهٔ ۳۵۵: ندیده ایم به جز ماه روزه ماه دگر ...170 شمارهٔ ۳۵۶: با چهره شکسته و با چشم اشکبار 171 شمارهٔ ۳۵۷: سامان دهر را همه اسباب غم شمار 172 شمارهٔ ۳۵۸: در دیده ها اگر چه بود راه هند دو ...173 شمارهٔ ۳۵۹: مخور فریب محبت ز ناله همه کس 174 شمارهٔ ۳۶۰: برنیایی خوش به اهل فکر، ناخوش هم ...175 شمارهٔ ۳۶۱: یک سر مو منت از اخوان کم فرصت مک ...176 شمارهٔ ۳۶۲: از ته دل نیست از همصحبتان رنجیدن ...177 شمارهٔ ۳۶۳: یار گندم گون جوی نگذاشت در من عق ...178 شمارهٔ ۳۶۴: در کهنسالی نیفتد کافر از سامان خ ...179 شمارهٔ ۳۶۵: حسن هیهات است بردارد نظر از روی ...180 شمارهٔ ۳۶۶: صنوبر قامتی کز خاک می روید گرفتا ...181 شمارهٔ ۳۶۷: در آن محفل که برخیزد نقاب از روی ...182 شمارهٔ ۳۶۸: تماشای جمال خود چنان برده است از ...183 شمارهٔ ۳۶۹: دل خونین چنان آمیخت با فولاد پیک ...184 شمارهٔ ۳۷۰: قلم ماری است کز رشوت بود افسون گ ...185 شمارهٔ ۳۷۱: به دوری محو از خاطر نگردد قد رعن ...186 شمارهٔ ۳۷۲: سلیمانی است حسن، انگشتری از حلقه ...187 شمارهٔ ۳۷۳: غوطه در زنگ زد آیینه روشن گهرش 188 شمارهٔ ۳۷۴: عمر گویی است سبک، قامت خم چوگانش 189 شمارهٔ ۳۷۵: به عزم صید چنان گرم خاست شهبازش 190 شمارهٔ ۳۷۶: مطرب مکن ز صافی آواز انتعاش 191 شمارهٔ ۳۷۷: محو کی از صفحه دلها شود آثار من؟ ...192 شمارهٔ ۳۷۸: بس که از دوران به سختی بگذرد احو ...193 شمارهٔ ۳۷۹: دارد از سبقت ز چشم بد خطرها جان ...194 شمارهٔ ۳۸۰: از علایق دل ز آب و گل نمی آید بر ...195 شمارهٔ ۳۸۱: آبروی دیده ها باشد ز اشک آتشین 196 شمارهٔ ۳۸۲: در جبین تاک، نور باده بی غش ببین 197 شمارهٔ ۳۸۳: خط مشکین را به گرد خال آن مهوش ب ...198 شمارهٔ ۳۸۴: ز شعر خویش نتوان فیض شعر دیگران ...199 شمارهٔ ۳۸۵: ز شرم افزون توان گل از عذار دلست ...200 شمارهٔ ۳۸۶: ازان خرسند گردیدم ز دیدن ها به ن ...201 شمارهٔ ۳۸۷: ز اهل عقل همواری به مجنونان فزون ...202 شمارهٔ ۳۸۸: جوانی برد با خود آنچه می آمد به ...203 شمارهٔ ۳۸۹: نباشد در مقام دلبری نازک نهال من 204 شمارهٔ ۳۹۰: ندارد حاجت تکرار گفتار تمام من 205 شمارهٔ ۳۹۱: به پرگار از توکل شد چنان برگ و ن ...206 شمارهٔ ۳۹۲: تا سر خود به گریبان نتوانی بردن 207 شمارهٔ ۳۹۳: می گشاید ز خموشان دل بی کینه من 208 شمارهٔ ۳۹۴: اگر عزیز توان شد به آبروی کسان 209 شمارهٔ ۳۹۵: توان به خامشی از عمر کام دل بردن ...210 شمارهٔ ۳۹۶: به طوق غبغب سیمین او نظر واکن 211 شمارهٔ ۳۹۷: عرق به چهره اش از تاب می نشسته ب ...212 شمارهٔ ۳۹۸: از توست آنچه می دهی آن را به دیگ ...213 شمارهٔ ۳۹۹: ز احسان بنای دولت خود باثبات کن 214 شمارهٔ ۴۰۰: ای غنچه لب رعایت اهل نیاز کن 215 شمارهٔ ۴۰۱: عیش جهان در آن لب خندان نظاره کن ...216 شمارهٔ ۴۰۲: پهلو تهی ز ناوک آن دلربا مکن 217 شمارهٔ ۴۰۳: بر جام باده چشم ندارد حباب من 218 شمارهٔ ۴۰۴: در سوختن زیاده شود آب و تاب من 219 شمارهٔ ۴۰۵: متراش خط ز چهره خود پر عتاب من 220 شمارهٔ ۴۰۶: آشفته می شود ز نصیحت دماغ من 221 شمارهٔ ۴۰۷: در لعل یار خنده دندان نما ببین 222 شمارهٔ ۴۰۸: عتاب گلرخان در پرده دارد لطف پنه ...223 شمارهٔ ۴۰۹: زبان در کام کش تا خامشان را همزب ...224 شمارهٔ ۴۱۰: کند گل جمع خود را چون تو در گلزا ...225 شمارهٔ ۴۱۱: سوز داغ دلم ای لاله تو نشناخته ا ...226 شمارهٔ ۴۱۲: بوی گل غنچه شود چون تو به گلزار ...227 شمارهٔ ۴۱۳: جام جم مهر خموشی است اگر بینایی 228 شمارهٔ ۴۱۴: عرق فشان رخ خود از شراب ساخته ای ...229 شمارهٔ ۴۱۵: کیم، به وادی فقر و سلوک نزدیکی 230 شمارهٔ ۴۱۶: عبیر فتنه به زلف سیاهت ارزانی! 231 شمارهٔ ۴۱۷: مخالفت نبود در جهان تنهایی 232 شمارهٔ ۴۱۸: در ماه روزه سیر مه ما نکرده ای 233 شمارهٔ ۴۱۹: ای خط سبز کز لب جانان دمیده ای 234 شمارهٔ ۴۲۰: هر لحظه خرابم کند آن چشم به رنگی ...235 شمارهٔ ۴۲۱: با خود پرداز از منزل طرازی 236 شمارهٔ ۴۲۲: گر می نمی ستانی ای زاهد ریایی 237 شمارهٔ ۴۲۳: در حریمی که لب خود به شکرخنده گش ...238 شمارهٔ ۴۲۴: بر گردن است خون دو صد کشته چون م ...239 شمارهٔ ۴۲۵: ماهی که عرض می دهد از فلس، مال خ ...240 شمارهٔ ۴۲۶: از کرم آن کس که شهرت است مرادش 241 شمارهٔ ۴۲۷: چون آتش است رغبت بی منتهای حرص 242 شمارهٔ ۴۲۸: با قد خم گشته روگردان مشو از راه ...243 شمارهٔ ۴۲۹: بی فسادی نیست گر رو در صلاح آرند ...244 شمارهٔ ۴۳۰: مرو از راه به احسان خسیسانه خلق 245 شمارهٔ ۴۳۱: نیست از گرد مذلت متواضع را باک 246 شمارهٔ ۴۳۲: برات رزق ترا از زراعت ایزد پاک 247 شمارهٔ ۴۳۳: می کند عیب نمایان را هنرپرور کما ...248 شمارهٔ ۴۳۴: روزگاری شد دل افسرده دارم در بغل 249 شمارهٔ ۴۳۵: هر که را از سایلان ناشاد می سازد ...250 شمارهٔ ۴۳۶: هر که از لاغری انگشت نما شد چو ه ...251 شمارهٔ ۴۳۷: تن گران و جان نزار و دل کباب است ...252 شمارهٔ ۴۳۸: لازم یکدیگر افتاده است ناکامی و ...253 شمارهٔ ۴۳۹: حرص کرد از دعوی فقر و فنا شرمنده ...254 شمارهٔ ۴۴۰: می چکد چون شمع آتش از زبان خامه ...255 شمارهٔ ۴۴۱: اشک خونین بس که زد جوش از دل دیو ...256 شمارهٔ ۴۴۲: ناز آن لبها ز خط از قدردانی می ک ...257 شمارهٔ ۴۴۳: گر چه در راه سخن کرده است از سر ...258 شمارهٔ ۴۴۴: از خموشی ما ز دست هرزه نالان رست ...259 شمارهٔ ۴۴۵: ما به رنجش اکتفا از تندخویان کرد ...260 شمارهٔ ۴۴۶: غم به آه از سینه افگار برمی آوری ...261 شمارهٔ ۴۴۷: چند دل ز اندیشه بیش و کم روزی خو ...262 شمارهٔ ۴۴۸: بر زمین خط از خیال سرو قدی می کش ...263 شمارهٔ ۴۴۹: کجا شور قیامت تلخ سازد خواب شیری ...264 شمارهٔ ۴۵۰: ما نه امروز ز گلگشت چمن سیر شدیم 265 شمارهٔ ۴۵۱: چنان که جمله عبادات از وضوست تما ...266 شمارهٔ ۴۵۲: نجست ناوک آهی درست از شستم 267 شمارهٔ ۴۵۳: مرا که هست میسر سبو به دوش کشم 268 شمارهٔ ۴۵۴: به دست چون شکن زلف او شمار کنم 269 شمارهٔ ۴۵۵: کجاست مشت زری تا چو گل به باد ده ...270 شمارهٔ ۴۵۶: دل را ز زلف آن بت پرفن گرفته ام 271 شمارهٔ ۴۵۷: از بس که بی گمان به در دل رسیده ...272 شمارهٔ ۴۵۸: جان دگر ز بوسه دلدار یافتم 273 شمارهٔ ۴۵۹: از جلوه ات ز هوش من زار می روم 274 شمارهٔ ۴۶۰: ما در جهان قرار اقامت نداده ایم 275 شمارهٔ ۴۶۱: ز اهل کرم به هند کسی را ندیده ای ...276 شمارهٔ ۴۶۲: پیوسته ما ز فکر دو عالم مشوشیم 277 شمارهٔ ۴۶۳: ما آبروی فقر به گوهر نمی دهیم 278 شمارهٔ ۴۶۴: طرفی ز نهال قد آن شوخ نبستم 279 شمارهٔ ۴۶۵: از دل نبرد زنگ الم باد بهارم 280 شمارهٔ ۴۶۶: ما از لب خامش ز سخن داد گرفتیم 281 شمارهٔ ۴۶۷: ما همچو شرر تلخی غربت نکشیدیم 282 شمارهٔ ۴۶۸: یک دم که به کف باده گلرنگ نداریم ...283 شمارهٔ ۴۶۹: ز تن عضوی بود دلهای خودکام 284 شمارهٔ ۴۷۰: روی خوبت زنگ خودبینی زدود از گلر ...285 شمارهٔ ۴۷۱: حلقه هر در مشو با قامت همچون کما ...286 شمارهٔ ۴۷۲: نوشها درج است در نیش عتاب آلودگا ...287 شمارهٔ ۴۷۳: عیب دنیا را نمی بینند کوته دیدگا ...288 شمارهٔ ۴۷۴: دل چو روشن گشت در غمخانه دنیا مم ...289 شمارهٔ ۴۷۵: شد چو سوزن خشک، خار از قرب گل پی ...290 شمارهٔ ۴۷۶: کار صوفی چیست، خاطر را مصفا ساخت ...291 شمارهٔ ۴۷۷: هست با قد دو تا برگ اقامت ساختن 292 شمارهٔ ۴۷۸: می کند آتش زبان دفع گزند خویشتن 293 شمارهٔ ۴۷۹: تا کی از عمامه خواهی کوس دانایی ...294 شمارهٔ ۴۸۰: با دل پر خون برون زان زلف شبگون ...295 شمارهٔ ۴۸۱: روی از عالم بگردان، روی در دیوار ...296 شمارهٔ ۴۸۲: شانه در خط معنبر ای صنم داخل مکن ...297 شمارهٔ ۴۸۳: در تلاش آفرین افکار خود رنگین مک ...298 شمارهٔ ۴۸۴: فارغ است از دیو مردم خاطر آزاد م ...299 شمارهٔ ۴۸۵: در جوهر نهفته من سرسری مبین 300 شمارهٔ ۴۸۶: به هیچ جا نرسد زهد خشک صومعه دار ...301 شمارهٔ ۴۸۷: چون برآید دل ز قید زلف عنبرفام ا ...302 شمارهٔ ۴۸۸: هر چه بخشد عالم ناساز می گیرد ز ...303 شمارهٔ ۴۸۹: گر شود گویا به ذکر حق لب خندان ت ...304 شمارهٔ ۴۹۰: بس که سرزد شکوه رزق از لب گویای ...305 شمارهٔ ۴۹۱: قامت او چون شود در بوستان همدوش ...306 شمارهٔ ۴۹۲: زینهار از درد و داغ عشق روگردان ...307 شمارهٔ ۴۹۳: پریزادی است دست آموز زلف مشکبار ...308 شمارهٔ ۴۹۴: یکی صد شد ز خط کیفیت چشم خراب تو ...309 شمارهٔ ۴۹۵: کجا سرپنجه خورشید گیرد جای دست ت ...310 شمارهٔ ۴۹۶: شکر را نی به ناخن می کند دشنام ت ...311 شمارهٔ ۴۹۷: سرونازی که منم محو رخ انور او 312 شمارهٔ ۴۹۸: می چکد بوسه ز لعل لب میخواره تو 313 شمارهٔ ۴۹۹: اگر چه لاله طورست روی روشن او 314 شمارهٔ ۵۰۰: ز انفعال خرام تو آب گردد سرو 315 شمارهٔ ۵۰۱: صد پرده شوختر بود از چشم خال تو 316 شمارهٔ ۵۰۲: خرقه بر دوشان از فرزند و زن بگسی ...317 شمارهٔ ۵۰۳: در علم ظاهری چه کنی عمر خود تباه ...318 شمارهٔ ۵۰۴: ز ذکر جهر مکن منع صوفیان لله 319 شمارهٔ ۵۰۵: از اشک برد راه به کوی تو نظاره 320 شمارهٔ ۵۰۶: زان لب نتوان کرد به دشنام کناره 321 شمارهٔ ۵۰۷: چند غم از دل به اشک لاله گون شوی ...322 شمارهٔ ۵۰۸: ای ز خاک افتادگان کاکلت سنبل یکی ...323 شمارهٔ ۵۰۹: قد رعنای ترا تا دید، از شرمندگی 324 شمارهٔ ۵۱۰: خون تاک از شوق می جوشد اگر ساغرز ...325 شمارهٔ ۵۱۱: این که زاهد کرد پهلوی خود از دنی ...326 شمارهٔ ۵۱۲: خضاب تازه ای هر دم به روی کار می ...327 شمارهٔ ۵۱۳: میم در جام، اخگر در گریبان است پ ...328 شمارهٔ ۵۱۴: گرفتم سال را پنهان کنی، با مو چه ...329 شمارهٔ ۵۱۵: ز مستی دیگران را می کنی تکلیف می ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ