به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمطالع شمارهٔ ۲۹۹: ز پیچ و تاب در دل به ما فراز نشد

1530عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز پیچ و تاب در دل به ما فراز نشد

چه حلقه ها که بر این در زدیم و باز نشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1 شمارهٔ ۲۹۸: خدنگ بی غرضان را خطا نمی باشد 2 شمارهٔ ۲۹۹: ز پیچ و تاب در دل به ما فراز نشد ...3 شمارهٔ ۳۰۰: به روی لاله و گل هر که می نمی نو ...4 شمارهٔ ۳۰۱: پیاله ای به لبم چرخ آشنا نکند 5 شمارهٔ ۳۰۲: دلی که آب شد از عشق برقرار بود 6 شمارهٔ ۳۰۳: دل از رفیق گرانجان ز عمر سیر شود 7 شمارهٔ ۳۰۴: به دست من کمر نازک تو چون آید؟ 8 شمارهٔ ۳۰۵: اگر ز دست تهی، کام برنمی آید 9 شمارهٔ ۳۰۶: نخلی که سرکشی نکند پایمال باد! 10 شمارهٔ ۳۰۷: سیر شکوفه عقل مرا زیر دست کرد 11 شمارهٔ ۳۰۸: در گلشنی که حسن تو عارض جمال کرد ...12 شمارهٔ ۳۰۹: حسن از حجاب، غصه و تشویش می خورد ...13 شمارهٔ ۳۱۰: با جسم کس به عالم بالا نمی رسد 14 شمارهٔ ۳۱۱: دل از سفید گشتن مو ناامید شد 15 شمارهٔ ۳۱۲: حسن تو زیردست خط مشکبار شد 16 شمارهٔ ۳۱۳: غلیان ز دودمان وجود آشکار شد 17 شمارهٔ ۳۱۴: از اختیار دم دل گمراه می زند 18 شمارهٔ ۳۱۵: گر چه در ظاهر به زه دارم کمان اخ ...19 شمارهٔ ۳۱۶: تیشه من چون زند دامان جرائت بر ک ...20 شمارهٔ ۳۱۷: گر باغبان زکات زر گل برون کند 21 شمارهٔ ۳۱۸: اشکم همیشه خون به دل آستین کند 22 شمارهٔ ۳۱۹: خوبان اگر چه زبده اولاد آدمند 23 شمارهٔ ۳۲۰: روشندلان که قبله خود روی او کنند ...24 شمارهٔ ۳۲۱: در حفظ آن کسی که ز می بی خبر شود ...25 شمارهٔ ۳۲۲: بیداد آسمان چه خیال است کم شود 26 شمارهٔ ۳۲۳: از باده چون عقیق تو سیراب می شود ...27 شمارهٔ ۳۲۴: از خود گسسته، بار به دنیا نمی شو ...28 شمارهٔ ۳۲۵: از بانگ نی دلی که جراحت نمی شود 29 شمارهٔ ۳۲۶: از تاج باج خواه فریدون حذر کنید 30 شمارهٔ ۳۲۷: تقصیر میانش ز خم و پیچ ندارد 31 شمارهٔ ۳۲۸: حاشا که طلبکار حق آرام پذیرد 32 شمارهٔ ۳۲۹: جز سرکشی از آدم بی درد چه خیزد؟ 33 شمارهٔ ۳۳۰: از شهد جهان جز غم و تشویش چه خیز ...34 شمارهٔ ۳۳۱: از موی چو کافور دلم بیت حزن شد 35 شمارهٔ ۳۳۲: تا گوهر ذات تو نهان زیر زمین شد 36 شمارهٔ ۳۳۳: می خورد و فروزان شد و از شرم برآ ...37 شمارهٔ ۳۳۴: کی در تن خاکی دل آگاه گذارند؟ 38 شمارهٔ ۳۳۵: طول امر از دل چه خیال است برآید؟ ...39 شمارهٔ ۳۳۶: زنگ از دل ما آن خط شبرنگ زداید 40 شمارهٔ ۳۳۷: خط در دل روشن گهران مهر فزاید 41 شمارهٔ ۳۳۸: در کسوت فقر آن رخ چون ماه ببینید ...42 شمارهٔ ۳۳۹: در صیدگاه دنیا هر کس که هوش دارد ...43 شمارهٔ ۳۴۰: تا خط دمید با من دلدار هم سخن شد ...44 شمارهٔ ۳۴۱: دل ز من خال یار می گیرد 45 شمارهٔ ۳۴۲: هیچ شریفی خسیس رای نباشد 46 شمارهٔ ۳۴۳: خسیس از هنرپیشگان عیب بیند 47 شمارهٔ ۳۴۴: از نمدپوشان زبان طعن را کوتاه دا ...48 شمارهٔ ۳۴۵: گل گلاب از هرزه خندی شد درین نیل ...49 شمارهٔ ۳۴۶: شد فزون در دور خط کیفیت لبهای یا ...50شمارهٔ ۳۴۷: پوچ گو را بر سر گفتار بی حاصل میا ...51شمارهٔ ۳۴۸: وقت خواب ناز، آن مژگان بود خونریز ...52 شمارهٔ ۳۴۹: هر که برگش بیش، وقت مرگ لرزد بیش ...53 شمارهٔ ۳۵۰: هست حاجت در بساط کج کلاهان بیشتر ...54 شمارهٔ ۳۵۱: می رسد هر دم مرا از نوخطان نیش د ...55 شمارهٔ ۳۵۲: بر دل موری درین عبرت سرا غافل مخ ...56 شمارهٔ ۳۵۳: کریم سایل خود را غنی کند یکبار 57 شمارهٔ ۳۵۴: یکی هزار شود داغ در دل افگار 58 شمارهٔ ۳۵۵: ندیده ایم به جز ماه روزه ماه دگر ...59 شمارهٔ ۳۵۶: با چهره شکسته و با چشم اشکبار 60 شمارهٔ ۳۵۷: سامان دهر را همه اسباب غم شمار 61 شمارهٔ ۳۵۸: در دیده ها اگر چه بود راه هند دو ...62 شمارهٔ ۳۵۹: مخور فریب محبت ز ناله همه کس 63 شمارهٔ ۳۶۰: برنیایی خوش به اهل فکر، ناخوش هم ...64 شمارهٔ ۳۶۱: یک سر مو منت از اخوان کم فرصت مک ...65 شمارهٔ ۳۶۲: از ته دل نیست از همصحبتان رنجیدن ...66 شمارهٔ ۳۶۳: یار گندم گون جوی نگذاشت در من عق ...67 شمارهٔ ۳۶۴: در کهنسالی نیفتد کافر از سامان خ ...68 شمارهٔ ۳۶۵: حسن هیهات است بردارد نظر از روی ...69 شمارهٔ ۳۶۶: صنوبر قامتی کز خاک می روید گرفتا ...70 شمارهٔ ۳۶۷: در آن محفل که برخیزد نقاب از روی ...71 شمارهٔ ۳۶۸: تماشای جمال خود چنان برده است از ...72 شمارهٔ ۳۶۹: دل خونین چنان آمیخت با فولاد پیک ...73 شمارهٔ ۳۷۰: قلم ماری است کز رشوت بود افسون گ ...74 شمارهٔ ۳۷۱: به دوری محو از خاطر نگردد قد رعن ...75 شمارهٔ ۳۷۲: سلیمانی است حسن، انگشتری از حلقه ...76 شمارهٔ ۳۷۳: غوطه در زنگ زد آیینه روشن گهرش 77 شمارهٔ ۳۷۴: عمر گویی است سبک، قامت خم چوگانش 78 شمارهٔ ۳۷۵: به عزم صید چنان گرم خاست شهبازش 79 شمارهٔ ۳۷۶: مطرب مکن ز صافی آواز انتعاش 80 شمارهٔ ۳۷۷: محو کی از صفحه دلها شود آثار من؟ ...81 شمارهٔ ۳۷۸: بس که از دوران به سختی بگذرد احو ...82 شمارهٔ ۳۷۹: دارد از سبقت ز چشم بد خطرها جان ...83 شمارهٔ ۳۸۰: از علایق دل ز آب و گل نمی آید بر ...84 شمارهٔ ۳۸۱: آبروی دیده ها باشد ز اشک آتشین 85 شمارهٔ ۳۸۲: در جبین تاک، نور باده بی غش ببین 86 شمارهٔ ۳۸۳: خط مشکین را به گرد خال آن مهوش ب ...87 شمارهٔ ۳۸۴: ز شعر خویش نتوان فیض شعر دیگران ...88 شمارهٔ ۳۸۵: ز شرم افزون توان گل از عذار دلست ...89 شمارهٔ ۳۸۶: ازان خرسند گردیدم ز دیدن ها به ن ...90 شمارهٔ ۳۸۷: ز اهل عقل همواری به مجنونان فزون ...91 شمارهٔ ۳۸۸: جوانی برد با خود آنچه می آمد به ...92 شمارهٔ ۳۸۹: نباشد در مقام دلبری نازک نهال من 93 شمارهٔ ۳۹۰: ندارد حاجت تکرار گفتار تمام من 94 شمارهٔ ۳۹۱: به پرگار از توکل شد چنان برگ و ن ...95 شمارهٔ ۳۹۲: تا سر خود به گریبان نتوانی بردن 96 شمارهٔ ۳۹۳: می گشاید ز خموشان دل بی کینه من 97 شمارهٔ ۳۹۴: اگر عزیز توان شد به آبروی کسان 98 شمارهٔ ۳۹۵: توان به خامشی از عمر کام دل بردن ...99 شمارهٔ ۳۹۶: به طوق غبغب سیمین او نظر واکن 100 شمارهٔ ۳۹۷: عرق به چهره اش از تاب می نشسته ب ...101 شمارهٔ ۳۹۸: از توست آنچه می دهی آن را به دیگ ...102 شمارهٔ ۳۹۹: ز احسان بنای دولت خود باثبات کن 103 شمارهٔ ۴۰۰: ای غنچه لب رعایت اهل نیاز کن 104 شمارهٔ ۴۰۱: عیش جهان در آن لب خندان نظاره کن ...105 شمارهٔ ۴۰۲: پهلو تهی ز ناوک آن دلربا مکن 106 شمارهٔ ۴۰۳: بر جام باده چشم ندارد حباب من 107 شمارهٔ ۴۰۴: در سوختن زیاده شود آب و تاب من 108 شمارهٔ ۴۰۵: متراش خط ز چهره خود پر عتاب من 109 شمارهٔ ۴۰۶: آشفته می شود ز نصیحت دماغ من 110 شمارهٔ ۴۰۷: در لعل یار خنده دندان نما ببین 111 شمارهٔ ۴۰۸: عتاب گلرخان در پرده دارد لطف پنه ...112 شمارهٔ ۴۰۹: زبان در کام کش تا خامشان را همزب ...113 شمارهٔ ۴۱۰: کند گل جمع خود را چون تو در گلزا ...114 شمارهٔ ۴۱۱: سوز داغ دلم ای لاله تو نشناخته ا ...115 شمارهٔ ۴۱۲: بوی گل غنچه شود چون تو به گلزار ...116 شمارهٔ ۴۱۳: جام جم مهر خموشی است اگر بینایی 117 شمارهٔ ۴۱۴: عرق فشان رخ خود از شراب ساخته ای ...118 شمارهٔ ۴۱۵: کیم، به وادی فقر و سلوک نزدیکی 119 شمارهٔ ۴۱۶: عبیر فتنه به زلف سیاهت ارزانی! 120 شمارهٔ ۴۱۷: مخالفت نبود در جهان تنهایی 121 شمارهٔ ۴۱۸: در ماه روزه سیر مه ما نکرده ای 122 شمارهٔ ۴۱۹: ای خط سبز کز لب جانان دمیده ای 123 شمارهٔ ۴۲۰: هر لحظه خرابم کند آن چشم به رنگی ...124 شمارهٔ ۴۲۱: با خود پرداز از منزل طرازی 125 شمارهٔ ۴۲۲: گر می نمی ستانی ای زاهد ریایی 126 شمارهٔ ۴۲۳: در حریمی که لب خود به شکرخنده گش ...127 شمارهٔ ۴۲۴: بر گردن است خون دو صد کشته چون م ...128 شمارهٔ ۴۲۵: ماهی که عرض می دهد از فلس، مال خ ...129 شمارهٔ ۴۲۶: از کرم آن کس که شهرت است مرادش 130 شمارهٔ ۴۲۷: چون آتش است رغبت بی منتهای حرص 131 شمارهٔ ۴۲۸: با قد خم گشته روگردان مشو از راه ...132 شمارهٔ ۴۲۹: بی فسادی نیست گر رو در صلاح آرند ...133 شمارهٔ ۴۳۰: مرو از راه به احسان خسیسانه خلق 134 شمارهٔ ۴۳۱: نیست از گرد مذلت متواضع را باک 135 شمارهٔ ۴۳۲: برات رزق ترا از زراعت ایزد پاک 136 شمارهٔ ۴۳۳: می کند عیب نمایان را هنرپرور کما ...137 شمارهٔ ۴۳۴: روزگاری شد دل افسرده دارم در بغل 138 شمارهٔ ۴۳۵: هر که را از سایلان ناشاد می سازد ...139 شمارهٔ ۴۳۶: هر که از لاغری انگشت نما شد چو ه ...140 شمارهٔ ۴۳۷: تن گران و جان نزار و دل کباب است ...141 شمارهٔ ۴۳۸: لازم یکدیگر افتاده است ناکامی و ...142 شمارهٔ ۴۳۹: حرص کرد از دعوی فقر و فنا شرمنده ...143 شمارهٔ ۴۴۰: می چکد چون شمع آتش از زبان خامه ...144 شمارهٔ ۴۴۱: اشک خونین بس که زد جوش از دل دیو ...145 شمارهٔ ۴۴۲: ناز آن لبها ز خط از قدردانی می ک ...146 شمارهٔ ۴۴۳: گر چه در راه سخن کرده است از سر ...147 شمارهٔ ۴۴۴: از خموشی ما ز دست هرزه نالان رست ...148 شمارهٔ ۴۴۵: ما به رنجش اکتفا از تندخویان کرد ...149 شمارهٔ ۴۴۶: غم به آه از سینه افگار برمی آوری ...150 شمارهٔ ۴۴۷: چند دل ز اندیشه بیش و کم روزی خو ...151 شمارهٔ ۴۴۸: بر زمین خط از خیال سرو قدی می کش ...152 شمارهٔ ۴۴۹: کجا شور قیامت تلخ سازد خواب شیری ...153 شمارهٔ ۴۵۰: ما نه امروز ز گلگشت چمن سیر شدیم 154 شمارهٔ ۴۵۱: چنان که جمله عبادات از وضوست تما ...155 شمارهٔ ۴۵۲: نجست ناوک آهی درست از شستم 156 شمارهٔ ۴۵۳: مرا که هست میسر سبو به دوش کشم 157 شمارهٔ ۴۵۴: به دست چون شکن زلف او شمار کنم 158 شمارهٔ ۴۵۵: کجاست مشت زری تا چو گل به باد ده ...159 شمارهٔ ۴۵۶: دل را ز زلف آن بت پرفن گرفته ام 160 شمارهٔ ۴۵۷: از بس که بی گمان به در دل رسیده ...161 شمارهٔ ۴۵۸: جان دگر ز بوسه دلدار یافتم 162 شمارهٔ ۴۵۹: از جلوه ات ز هوش من زار می روم 163 شمارهٔ ۴۶۰: ما در جهان قرار اقامت نداده ایم 164 شمارهٔ ۴۶۱: ز اهل کرم به هند کسی را ندیده ای ...165 شمارهٔ ۴۶۲: پیوسته ما ز فکر دو عالم مشوشیم 166 شمارهٔ ۴۶۳: ما آبروی فقر به گوهر نمی دهیم 167 شمارهٔ ۴۶۴: طرفی ز نهال قد آن شوخ نبستم 168 شمارهٔ ۴۶۵: از دل نبرد زنگ الم باد بهارم 169 شمارهٔ ۴۶۶: ما از لب خامش ز سخن داد گرفتیم 170 شمارهٔ ۴۶۷: ما همچو شرر تلخی غربت نکشیدیم 171 شمارهٔ ۴۶۸: یک دم که به کف باده گلرنگ نداریم ...172 شمارهٔ ۴۶۹: ز تن عضوی بود دلهای خودکام 173 شمارهٔ ۴۷۰: روی خوبت زنگ خودبینی زدود از گلر ...174 شمارهٔ ۴۷۱: حلقه هر در مشو با قامت همچون کما ...175 شمارهٔ ۴۷۲: نوشها درج است در نیش عتاب آلودگا ...176 شمارهٔ ۴۷۳: عیب دنیا را نمی بینند کوته دیدگا ...177 شمارهٔ ۴۷۴: دل چو روشن گشت در غمخانه دنیا مم ...178 شمارهٔ ۴۷۵: شد چو سوزن خشک، خار از قرب گل پی ...179 شمارهٔ ۴۷۶: کار صوفی چیست، خاطر را مصفا ساخت ...180 شمارهٔ ۴۷۷: هست با قد دو تا برگ اقامت ساختن 181 شمارهٔ ۴۷۸: می کند آتش زبان دفع گزند خویشتن 182 شمارهٔ ۴۷۹: تا کی از عمامه خواهی کوس دانایی ...183 شمارهٔ ۴۸۰: با دل پر خون برون زان زلف شبگون ...184 شمارهٔ ۴۸۱: روی از عالم بگردان، روی در دیوار ...185 شمارهٔ ۴۸۲: شانه در خط معنبر ای صنم داخل مکن ...186 شمارهٔ ۴۸۳: در تلاش آفرین افکار خود رنگین مک ...187 شمارهٔ ۴۸۴: فارغ است از دیو مردم خاطر آزاد م ...188 شمارهٔ ۴۸۵: در جوهر نهفته من سرسری مبین 189 شمارهٔ ۴۸۶: به هیچ جا نرسد زهد خشک صومعه دار ...190 شمارهٔ ۴۸۷: چون برآید دل ز قید زلف عنبرفام ا ...191 شمارهٔ ۴۸۸: هر چه بخشد عالم ناساز می گیرد ز ...192 شمارهٔ ۴۸۹: گر شود گویا به ذکر حق لب خندان ت ...193 شمارهٔ ۴۹۰: بس که سرزد شکوه رزق از لب گویای ...194 شمارهٔ ۴۹۱: قامت او چون شود در بوستان همدوش ...195 شمارهٔ ۴۹۲: زینهار از درد و داغ عشق روگردان ...196 شمارهٔ ۴۹۳: پریزادی است دست آموز زلف مشکبار ...197 شمارهٔ ۴۹۴: یکی صد شد ز خط کیفیت چشم خراب تو ...198 شمارهٔ ۴۹۵: کجا سرپنجه خورشید گیرد جای دست ت ...199 شمارهٔ ۴۹۶: شکر را نی به ناخن می کند دشنام ت ...200 شمارهٔ ۴۹۷: سرونازی که منم محو رخ انور او 201 شمارهٔ ۴۹۸: می چکد بوسه ز لعل لب میخواره تو 202 شمارهٔ ۴۹۹: اگر چه لاله طورست روی روشن او 203 شمارهٔ ۵۰۰: ز انفعال خرام تو آب گردد سرو 204 شمارهٔ ۵۰۱: صد پرده شوختر بود از چشم خال تو 205 شمارهٔ ۵۰۲: خرقه بر دوشان از فرزند و زن بگسی ...206 شمارهٔ ۵۰۳: در علم ظاهری چه کنی عمر خود تباه ...207 شمارهٔ ۵۰۴: ز ذکر جهر مکن منع صوفیان لله 208 شمارهٔ ۵۰۵: از اشک برد راه به کوی تو نظاره 209 شمارهٔ ۵۰۶: زان لب نتوان کرد به دشنام کناره 210 شمارهٔ ۵۰۷: چند غم از دل به اشک لاله گون شوی ...211 شمارهٔ ۵۰۸: ای ز خاک افتادگان کاکلت سنبل یکی ...212 شمارهٔ ۵۰۹: قد رعنای ترا تا دید، از شرمندگی 213 شمارهٔ ۵۱۰: خون تاک از شوق می جوشد اگر ساغرز ...214 شمارهٔ ۵۱۱: این که زاهد کرد پهلوی خود از دنی ...215 شمارهٔ ۵۱۲: خضاب تازه ای هر دم به روی کار می ...216 شمارهٔ ۵۱۳: میم در جام، اخگر در گریبان است پ ...217 شمارهٔ ۵۱۴: گرفتم سال را پنهان کنی، با مو چه ...218 شمارهٔ ۵۱۵: ز مستی دیگران را می کنی تکلیف می ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ