کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز جام آینه گون پرتو شراب دمید

    خیال خواب چه داری ؟ که آفتاب دمید

    درون اشک من افتاد نقش اندامش

    به خنده گفت : که نیلوفری ز آب دمید

    ز جامه گشت پدیدار گوی سینه او

    ستاره ای ز گریبان ماهتاب دمید

    کشید دانه امید ما سری از خاک

    که برق خنده زنان از دل سحاب دمید

    بباد رفت امیدی که داشتم از خلق

    فریب بود فروغی که از سراب دمید

    غبار تربت ما بوی گل دهد گویی

    که جای لاله ازین خاک مشک ناب دمید

    رهی چو برق شتابنده خنده ای زد و رفت

    دمی نماند چو نوری که از شهاب دمید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha