کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خاطر بی آرزو از رنج یار آسوده است

    خار خشک از منت ابر بهار آسوده است

    گر به دست عشق نسپاری عنان اختیار

    خاطرت از گریه بی اختیار آسوده است

    هرزه گردان از هوای نفس خود سرگشته اند

    گر نخیزد باد غوغا گر غبار آسوده است

    پای در دامن کشیدن فتنه از خود راندن است

    گر زمین را سیل گیرد کوهسار آسوده است

    کج نهادی پیشه کن تا وارهی از دست خلق

    غنچه را صد گونه آسیب است و خار آسوده است

    هر که دارد شیوه نامردمی چون روزگار

    از جفای مردمان در روزگار آسوده است

    تا بود اشک روان از آتش غم باک نیست

    برق اگر سوزد چمن را جویبار آسوده است

    شب سرآمد یک دم آخر دیده بر هم نه رهی

    صبحگاهان اختر شب زنده دار آسوده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha