کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این سوز سینه شمع شبستان نداشته است

    وین موج گریه سیل خروشان نداشته است

    آگه ز روزگار پریشان ما نبود

    هر دل که روزگار پریشان نداشته است

    از نوشخند گرم تو آفاق تازه گشت

    صبح بهار این لب خندان نداشته است

    ما را دلی بود که ز طوفان حادثات

    چون موج یک نفس سر و سامان نداشته است

    سر بر نکرد پاک نهادی ز جیب خاک

    گیتی سری سزای گریبان نداشته است

    جز خون دل ز خوان فلک نیست بهره ای

    این تنگ چشم طاقت مهمان نداشته است

    دریا دلان ز فتنه ایام فارغند

    دریای بی کران غم طوفان نداشته است

    آزار ما بمور ضعیفی نمی رسد

    داریم دولتی که سلیمان نداشته است

    غافل مشو ز گوهر اشک رهی که چرخ

    این سیمگون ستاره بدامان نداشته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha