کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست

    غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

    اسیر گریهٔ بی‌اختیار خویشتنم

    فغان که در کف من اختیار باید و نیست

    چو شام غم دلم اندوهگین نباید و هست

    چو صبحدم نفسم بی‌غبار باید و نیست

    مرا ز بادهٔ نوشین نمی‌گشاید دل

    که می به گرمی آغوش یار باید و نیست

    درون آتش از آنم که آتشین گل من

    مرا چو پارهٔ دل در کنار باید و نیست

    به سردمهری باد خزان نباید و هست

    به فیض‌بخشی ابر بهار باید و نیست

    چگونه لاف محبت زنی که از غم عشق

    تو را چو لاله دلی داغدار باید و نیست

    کجا به صحبت پاکان رسی که دیدهٔ تو

    به سان شبنم گل اشکبار باید و نیست

    رهی به شام جدایی چه طاقتیست مرا

    که روز وصل دلم را قرار باید و نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha