کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست

    و آنچه در جام شفق بینی به جز خوناب نیست

    زندگی خوشتر بود در پردهٔ وهم و خیال

    صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست

    شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع

    در میان آتش سوزنده جای خواب نیست

    مردم چشمم فرومانده‌ست در دریای اشک

    مور را پای رهایی از دل گرداب نیست

    خاطر دانا ز طوفان حوادث فارغ است

    کوه گردون سای را اندیشه از سیلاب نیست

    ما به آن گل از وفای خویشتن دل بسته ایم

    ورنه این صحرا تهی از لالهٔ سیراب نیست

    آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست

    ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست

    گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست

    ور تو را بی ما صبوری هست ما را تاب نیست

    گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا

    ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست

    جلوهٔ صبح و شکرخند گل و آوای چنگ

    دلگشا باشد ولی چون صحبت احباب نیست

    جای آسایش چه می جویی رهی در ملک عشق

    موج را آسودگی در بحر بی پایاب نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha