کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو بد کنی و ندانی که : نیک نیست که کردی

    معاف باش و گر عاقلی معاف نگردی

    ترا به باغ حقیقت چه کار و گلشن معنی؟

    که فتنهٔ چمن لاله و حدیقهٔ دردی

    طریق عشق گرفتی و منهزم ز ملامت

    تو کز کلوخ حذر می‌کنی، چه مرد نبردی؟

    خبر ز کردهٔ مردان شنیده‌ای به تواتر

    مباش غافل و کاری بکن تو نیز، که مردی

    گرت کند هوس روی سرخ، توبه کن از بد

    که جز به توبه نشوید کسی ز روی تو زردی

    گرفتمت که بکوبم بسی به پتک نصیحت

    چه آلت از تو توان ساختن؟ که آهن سردی

    تو از دو قطرهٔ آب آمدی پدید، وزین پس

    چو باد مرگ جهد بر سرت دو دانهٔ گردی

    درون دردکشان را ز سوز چاره نباشد

    تو هیچ سوز نداری، مگر نه صاحب دردی؟

    ز پیش خورد غم خوردنت خدای و تو دایم

    در آن هوس که : نویسی حدیث خوردم و خوردی

    چو کعبتین چه سود ار هزار نقش برآری؟

    که همچو مهرهٔ بد باز در مششدر نردی

    چه می‌کنی هوس، ای اوحدی، نصیحت مردم؟

    چرا بساط هوی و هوس فرو ننوردی؟

    به قول بیهوده‌کاری برون نمی‌رود این‌جا

    ترا چه کار بکس؟ چون تو نیز کار نکردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha