کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مستان خواب را خبری از وصال نیست

    دل‌مرده را سماع نباشد چو حال نیست

    دینت خدای داد و زبان داد و عقل داد

    یاد خدای کن به زبانی که لال نیست

    آن جای، آسمان و تو آسوده بر زمین

    نتوان بلند پایه پریدن چو بال نیست

    آن کو به یاد دوست تواند نشاط کرد

    محتاج دیدن لب و رخسار و خال نیست

    وان را که نیست چهرهٔ آن ماه در حضور

    در مسجدالحرام نمازش حلال نیست

    هرچند سالهاست که این راه می‌روی

    راهی که سوی او نرود جز ضلال نیست

    گر در پی تفرج بستان جنتی

    امروز تخم کار، که فردا مجال نیست

    آشفتهٔ جمال جمیل بتان شدی

    صبرت جمیل باد، که آنها جمال نیست

    بیدار باش یک دم و آگاه یک نفس

    حاجت به ماه و هفته و ایام و سال نیست

    بر نقش روزگار منه دل، که عاقبت

    این نقش را که بازکنی جز خیال نیست

    گر بایدت به حضرت ایزد وسیلتی

    بهتر ز مصطفی و نکوتر ز آل نیست

    در مال دل مبند و ز دانش سخن مگوی

    کانجا سخن به دانش و حرمت به مال نیست

    هستند برشمال و یمین تو ناظران

    لیکن ترا نظر به یمین و شمال نیست

    بس غره‌ای به دانش و دستان خود، ولی

    گر رستمی، ترا گذر از چرخ زال نیست

    ملکی که منتقل شود از دیگری به تو

    به روی مباش غره، که بی‌انتقال نیست

    این سایه ها زوال پذیرند یک به یک

    در سایه‌ای گریز، که آنرا زوال نیست

    بالی ضرورتست عروج کمال را

    و آن بال طاعتست و ترا جز وبال نیست

    ای اوحدی، دلی که بدان کوچه راه یافت

    بردیگری مبند، که مارا به فال نیست

    ای اوحدی، دل ز دوجهان بر خدای بند

    کز وی به کام دل برسی وین محال نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha