کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زان پس که قضا شکل دگر کرد جهان را

    وز خاک برون برد قدر امن و امان را

    در بلخ چه پیری و جوانی بهم افتاد

    اسباب فراغت بهم افتاد جهان را

    چون بخت جوان و خرد پیر گشادند

    بر منفعت خلق در دست و زبان را

    پیوسته ثنا گفت فلک همت این را

    همواره دعا گفت ملک دولت آن را

    این مزرعهٔ تخم سخا کرد زمین را

    وان دفتر آیات ثنا کرد زبان را

    آن دید جهان از کرم هر دو که هرگز

    در حصر نیاید نه یقین را نه گمان را

    نزد تو اگر صورت این حال نهانست

    بر رای تو پیدا کنم این راز نهان را

    بوطالب نعمه چو شهاب زکی از جود

    یک چند کم آورد چه دریا و چه کان را

    چون دست حوادث در این هر دو فروبست

    دربست جهان‌باز ز امساک میان را

    آن بود که بحر کرمش زود برانگیخت

    از لجهٔ کف ابر چو دریای روان را

    تا بر دهن خشک جهان نایژه بگشاد

    وز بیخ بزد شعلهٔ نار حدثان را

    ورنه که به تن باز رسانیدی از این قوم

    باکتم عدم رفته دو صد قافله جان را

    القصه از این طایفه کز روی مروت

    آسان گذرانند جهان گذران را

    زیر فلک پیر ز پیران و جوانان

    او ماند و تو دانی که نماند دگران را

    بختیست جوان اهل جهان را به حقیقت

    یارب تو نگهدار مر این بخت جوان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha