به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
یکی پرسید آن شوریده جان را
که چون میبینی این کار جهان را
چنین گفت این جهان پُر غم و رنج
بعینه آیدم چون نطعِ شطرنج
گهی آرایشی بیند بصف در
گهی بر هم زنندش چون دو صفدر
یکی را میبرند از خانهٔ خویش
دگر را مینهند آن خانه در پیش
گهی بر شه درآیند از حوالی
بصد زاری کنندش خانه خالی
چنین پیوسته تا آنگه که دانند
که این نطع مزخرف برفشانند
چنان لهو و لعب کردست مغرور
شدی مشغولِ مال و ملک و منشور
تو شهبازی، گشاده کن پر و بال
بپر زین دامگاه لعب اطفال
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.