به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چنین گفتست آن شمع دلفروز
همه دان یوسف همدان یکی روز
که یوسف را چنین گفتند احرار
که ای کرده زلیخا را دل افگار
زنی شد عاجز و بی یار مانده
زبی تیماریت بیمار مانده
ببردی دل ازو در زندگانی
اگر بازش دهی دل میتوانی
چنین گفت آنگهی یوسف که هرگز
نبردم من دل آن پیر عاجز
نه ازدل بردن او هستم آگاه
نه هم جستم بقصد دلبری راه
مرا نه با دل او کار بودست
نه در من هرگز این پندار بودست
مرا گوئی که اکنون بیست سالست
که دل گُم کردهام این خود محالست
کسی کو از دل خود نیست آگاه
چگونه در دل دیگر برد راه
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.