کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوش آوازی ز خیل نیکخواهان

    مؤذّن بود در شهر سپاهان

    در آن شهر از بزرگی گنبدی بود

    که سر در گنبد گردنده می‌سود

    بر آن گنبد شد آن مرد سرافراز

    نماز فرض را می‌داد آواز

    یکی دیوانهٔ می‌رفت در راه

    یکی پرسید ازو کای مردِ آگاه

    چه می‌گوید برین گنبد مؤذّن

    جوابش ده تو ای محبوب محسن (؟)

    که این جوزست از سر تا قدم پوست

    که می‌افشاند او بر گنبد ای دوست

    چو او از صدقِ معنی می‌نجنبد

    یقین می‌دان که چون جوزست و گنبد

    تو همچون جوزی از غفلت که داری

    نود نُه نام بر حق می‌شماری

    چو در تو هیچ نامی را اثر نیست

    ز صد کم یک ترا صد یک خبر نیست

    چو نعمت بر تو نشمرد او هزاران

    تو هم مشمر بدو چون صرفه کاران

    چو نام خویشتن حق بی‌نشان کرد

    چه گونه یاد او هرگز توان کرد

    چو نتوانی ز کنه او نفس زد

    نمی‌باید نفس از هیچکس زد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha