کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    الاای سر بغفلت در نهاده

    بدنیا دین خود بر باد داده

    که گفتت داوری کن یا فلک تو

    جگر خون کن ز مشتی بی نمک تو

    ترا اندوه نان و جامه تا کی

    ترا از نام و ننگ عامه تا کی

    ز بس کاندیشه بیهوده کردی

    نهاد خویش را فرسوده کردی

    نهاد خویش قربان کن بتسلیم

    بپیش این سخن بنشین بتعلیم

    ز سر در ابجد معنی درآموز

    ز نور شرع شمع دل برافروز

    بسوزان نیم شب این سقف شب رنگ

    برون پر زین کبوتر خانه تنگ

    گر آید شربت غیبی بحلقت

    نماند نیز نام و ننگ خلقت

    ترا با مال دنیا دین بباید

    چنانکت آن بباید این بباید

    تو دین جویی دل از دنیا شده مست

    ندانی کین فراهم ندهدت دست

    دل تو در دو رویی شد گرفتار

    تو ماندی زیر کوه عجب و پندار

    یکی رویت بدنیا کردهٔ تو

    دگر رویت بدین آوردهٔ تو

    بترک این دو رویی گوی آخر

    یکی را بس بود یک روی آخر

    دلت را از دو رویی شین باشد

    که شر الناس ذوالوجهین باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha