کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برفتاد از جان خرقانی نقاب

    دید آن شب حق تعالی را بخواب

    گفت الهی روز و شب در کل حال

    جستمت پیدا و پنهان شصت سال

    بر امیدت ره بسی پیمودهام

    طالب تو بودهام تا بودهام

    از وجود من رهائی ده مرا

    نور صبح‌ آشنائی ده مرا

    حق تعالی گفت ای خرقانیم

    گر بسالی شصت تو میدانیم

    یا بسالی شصت چه روز و چه شب

    کردهٔ بر جهد خود ما را طلب

    من در آزال الازال بی علتیت

    کردهام تقدیر صاحب دولتیت

    هم در آزال الازل هم در قدم

    در طلب بودم ترا تو در عدم

    بودهام خواهان تو بیش از تو من

    در طلب بودم ترا پیش از تو من

    این طلب کامروز از جان توخاست

    نیست هیچ آن تو جمله آن ماست

    گر طلب ازما نبودی از نخست

    کی ز تو هرگز طلب گشتی درست

    چون کشنده هم نهنده یافتی

    خویش را بیخویش زنده یافتی

    لاجرم جاوید شمع دین شدی

    در امانت مرد عالم بین شدی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha