کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در شبی کز میغ شد عالم سیاه

    بود مجنونی در افتاده براه

    در بیابانی میان رعد و برق

    کرده برقش سوخته بارانش غرق

    دیده پرخون راه میبرید سخت

    بادلی پر بیم میترسید سخت

    هاتفیش آواز داد از قعر جان

    گفت حق با تست کم ترس ای جوان

    گفت پس گرمی بباید گفت راست

    من ازان ترسم که تا بامن چراست

    من چنین از بیم او ترسندهام

    هرچه خواهد گو بکن تا زندهام

    چون بمیرم سخت گیرم دامنش

    بو که آخر دل بسوزد برمنش

    هرکه زین یک ذره آتش باشدش

    نوحهٔ دیوانگان خوش باشدش

    زانکه کار جملهشان دل دادگیست

    سرنگونساری و کار افتادگیست

    هرچه میبینند خوابی بیش نیست

    خلق عالمشان سرابی بیش نیست

    عالمی پر شور و فریاد آمده

    جمله همچون دبه پر باد آمده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha