کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خلق از حجاج بسیاری گریست

    زانکه با او کس نمییارست زیست

    جمله را خواند آن زمان حجاج و گفت

    از شما من راز نتوانم نهفت

    خویشتن را بنگرید ای مردمان

    تا چه بد خلقید حق را این زمان

    کو چو من خلقی برون آورده است

    بر سر جمله مسلط کرده است

    ظلم و عدل و زشت و خوب و کفر و دین

    از جهان عقل میخیزد یقین

    گر چهان عقل را بر هم نهی

    ذرهٔ‌عشقش کند دستی تهی

    عشق را جان صرف کردی محو گیر

    عقل را چون صرف خواندی نحو گیر

    چون زعین عشق گردی دردناک

    پاک گردی پاک از اوصاف پاک

    چون نماند در ره عشقت صفات

    ذات معشوقت دهد بی تو حیات

    لاجرم تا یک نفس باشد ترا

    هستی معشوق بس باشد ترا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha