به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دیر میآمد یکی از آب باز
صوفیان کرده زفان در وی دراز
بوسعید مهنه گفت ای مردمان
آب چون آرد فلانی این زمان
زانکه آب خوش که آن روزی ماست
درنیامد تا شدی این کار راست
چون درآید برکشد آن آب مرد
چون توان بیوقت هرگز آب خورد
حکم او راست و نگهدار اوست بس
در نگهداری نکوکار اوست بس
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.