کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سالخورده پیر زالی تنگدست

    کرده بودی پیش گورستان نشست

    سال و ماهش خرقهٔ در پیش بود

    صد هزاران بخیه بر وی بیش بود

    هر دمش چون مردهٔ در میرسید

    او بهر یک بخیهٔ بر میکشید

    گر شدی یک مرده گر ده آشکار

    او بهر یک بخیهٔ بردی بکار

    چون همی افتاد مرگی هر زمان

    خرقه شد در بخیه صد پاره نهان

    عاقبت روزی بسی مرگ اوفتاد

    پیره زن را کار از برگ اوفتاد

    مرده آوردند بسیارش به پیش

    در غلط افتاد زن در کار خویش

    گشت عاجز برد در فریاد دست

    رشته را گسست و سوزن راشکست

    گفت نیست این کار کار چون منی

    تا کیم از رشتهٔ و سوزنی

    نیزم از سوزن نباید دوختن

    خرقه بر آتش بخواهم سوختن

    این چنین کاری که هر ساعت مراست

    کی شود از سوزن و از رشته راست

    چون فلک میبایدم سرگشتهٔ

    کاین نه کار سوزنست و رشتهٔ

    چون تو دایم ماندهٔ بی عقل و هوش

    در نیاری این سخن هرگز بگوش

    زانک اگر تو بشنوی زین یک سخن

    در بر تو پیرهن گردد کفن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha