کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفت چون هاروت و ماروت از گناه

    اوفتادند از فلک در قعر چاه

    هر دو تن را سرنگون آویختند

    تادرون چاه خون میریختند

    هر دو تن را تشنگی در جان فتاد

    زانکه آتش در دل ایشان فتاد

    تشنگی غالب چنان شد هر دو را

    کز غم یک آب جانشد هردو را

    هر دو تن از تشنگی میسوختند

    همچوآتش تشنه میافروختند

    بود ازآب زلال آن قعر چاه

    تا لب آن هر دویک انگشت راه

    نه لب ایشان بر انجا میرسید

    نه ز چاه آبی به بالا میرسید

    سرنگون آویخته در تف و تاب

    تشنه میمردند لب بر روی آب

    تشنگیشان گر یکی بود از شمار

    در بر آن آب میشد صد هزار

    بر لب آب‌ آن دو تن را خشک لب

    تشنگی میسوخت جانها ای عجب

    هر زمانی تشنگیشان بیش بود

    وی عجب آبی چنان در پیش بود

    تشنگان عالم کون و فساد

    پیش دارند ای عجب آب مراد

    جمله درآبند و کس آگاه نیست

    یا نمیبینند یا خود راه نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha