کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قصهٔ آن آبگیرست ای عنود

    که درو سه ماهی اشگرف بود

    در کلیله خوانده باشی لیک آن

    قشر قصه باشد و این مغز جان

    چند صیادی سوی آن آبگیر

    برگذشتند و بدیدند آن ضمیر

    پس شتابیدند تا دام آورند

    ماهیان واقف شدند و هوشمند

    آنک عاقل بود عزم راه کرد

    عزم راه مشکل ناخواه کرد

    گفت با اینها ندارم مشورت

    که یقین سستم کنند از مقدرت

    مهر زاد و بوم بر جانشان تند

    کاهلی و جهلشان بر من زند

    مشورت را زنده‌ای باید نکو

    که ترا زنده کند وان زنده کو

    ای مسافر با مسافر رای زن

    زانک پایت لنگ دارد رای زن

    از دم حب الوطن بگذر مه‌ایست

    که وطن آن سوست جان این سوی نیست

    گر وطن خواهی گذر آن سوی شط

    این حدیث راست را کم خوان غلط

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha