کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز آهن تیره بقدرت می‌نمود

    واقعاتی که در آخر خواست بود

    تا کنی کمتر تو آن ظلم و بدی

    آن همی‌دیدی و بتر می‌شدی

    نقشهای زشت خوابت می‌نمود

    می‌رمیدی زان و آن نقش تو بود

    هم‌چو آن زنگی که در آیینه دید

    روی خود را زشت و بر آیینه رید

    که چه زشتی لایق اینی و بس

    زشتیم آن تواست ای کور خس

    این حدث بر روی زشتت می‌کنی

    نیست بر من زانک هستم روشنی

    گاه می‌دیدی لباست سوخته

    گه دهان و چشم تو بر دوخته

    گاه حیوان قاصد خونت شده

    گه سر خود را به دندان دده

    گه نگون اندر میان آبریز

    گه غریق سیل خون‌آمیز تیز

    گه ندات آمد ازین چرخ نقی

    که شقیی و شقیی و شقی

    گه ندات آمد صریحا از جبال

    که برو هستی ز اصحاب الشمال

    گه ندا می‌آمدت از هر جماد

    تا ابد فرعون در دوزخ فتاد

    زین بترها که نمی‌گویم ز شرم

    تا نگردد طبع معکوس تو گرم

    اندکی گفتم به تو ای ناپذیر

    ز اندکی دانی که هستم من خبیر

    خویشتن را کور می‌کردی و مات

    تا نیندیشی ز خواب و واقعات

    چند بگریزی نک آمد پیش تو

    کوری ادراک مکراندیش تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha