کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به حق نالم ز هجر دوست زارا

    سحرگاهان چو بر گلبن هزارا

    قضا، گر داد من نستاند از تو

    ز سوز دل بسوزانم قضا را

    چو عارض برفروزی می‌بسوزد

    چو من پروانه بر گردت هزارا

    نگنجم در لحد، گر زان که لختی

    نشینی بر مزارم سوکوارا

    جهان این است و چونین بود تا بود

    و همچونین بود اینند بارا

    به یک گردش به شاهنشاهی آرد

    دهد دیهیم و تاج و گوشوارا

    توشان زیر زمین فرسوده کردی

    زمین داده مر ایشان را زغارا

    از آن جان تو لختی خون فسرده

    سپرده زیر پای اندر سپارا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha