کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو زآب روی تو ریش چو آتش بردمید ای جان
    به خاک پای تو کان باد بوقم آرمید ای جان
    ز رویم روی را درکش نهان کن ریش زیر کش
    چو بتوان ریش خود خوش خوش بدو مشتی کشید ای جان
    فروغ آتش ریشت چنان شعله زند گه گه
    که پندارم به دوزخ بر نخواهی بر نوید ای جان
    یخ پرورده شد عشقت به سردی زآتش ریشت
    ترا آتش فروزان شد مرا یخ پرورید ای جان
    همه روی چو ایمان را به ریش آتشکده کردی
    سزای روی خود کردی چنان کز تو سزید ای جان
    نه بینم روی تو زین پس نه مانند تو دیگر کس
    کزان ریش چو بند خس به چشمم خس خلید ای جان
    سواری در بیابانی ز تو پرسید ره کوره
    ز بیم سرخ منجوقش ترا ریش بردمید ای جان
    ز ریشت گرچه منجورم نگویم کان به . . . من
    به . . . ن تو که بتوانیم خود را . . . ن درید ای جان
    نه جان تست کمتر کن بر آرو سر بکن از تن
    خدا انگشت با ناخن به حکمت آفرید ای جان
    چو آیی خیره وانگه نیک‌تر و بهتر و کوته
    اگر در دست کند ته ته توان جمله برید ای جان
    به سان زردآلو خلیده سبلت آوردی
    که یارد پیش آن لب‌هات شفتالو خرید ای جان
    کلوخ آمرودئی کردم که شفتالوت زرد آبی
    مگر با دانه آبی توانم کافنید ای جان
    حسن آیی به نزد من که اندر کان شفتالوت
    نیامد دانه آبی نه آبی تر پدید ای جان
    نه خود گفتی که من روزی میان خانه از ده تن
    به دندان در زدم دامن بر وزن برید ای جان
    چو حال تو چنین یابم تو دانی کاین قدر دانم
    نباید از فلان پرسید و بهمان در رسید ای جان
    ندارم مهر تو یک جو ندانم کهنه‌ای یا نو
    به ریش خویش ری و رو که درماندی برید ای جان
    کرا شاهد جنین آید، سنایی‌وار کی گوید
    مرا عشقت بنامیزد بدان سان پرورید ای جان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha