کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای سید کتب خانه برآشفتی
    تا ابلهی و بیخودی و خفتی
    گفتم هجای (تو) چو گل غنچه
    آنرا بیاد سبلت و بشکفتی
    گشت آن شکوفه دست بدست از تو
    کز خلق رنگ و بویشین ننهفتی
    شطرنجی از هجای من آگه شد
    تا خاک ره بکوی برون رفتی
    آرام کی پذیرد تا محشر
    آن کتب خانه را که برآشفتی
    سهل است کتب خانه برآشفتن
    کتبی بخانه بردی و خوش خفتی
    بپذیر زخم مور هجای من
    چون زخم مار را تو پذیرفتی
    من باوی ار بهجو فتم، خیزم
    تو پایدار باش که تا نفتی
    گرچه نوردد او بهجای من
    من در هجای او نکنم زفتی
    باشد که علم هجو بکه افتد
    او ما بقول کردن و من مفتی
    یک هجو را هزار عوض گویم
    پرسند از او که چند هجا گفتی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha