سوزنی سمرقندی
غزلیات
شمارهٔ ۴۱ - پرسند از او که چند هجا گفتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای سید کتب خانه برآشفتی تا ابلهی و بیخودی و خفتی گفتم هجای (تو) چو گل غنچه آنرا بیاد سبلت و بشکفتی گشت آن شکوفه دست بدست از تو کز خلق رنگ و بویشین ننهفتی شطرنجی از هجای من آگه شد تا خاک ره بکوی برون رفتی آرام کی پذیرد تا محشر آن کتب خانه را که برآشفتی سهل است کتب خانه برآشفتن کتبی بخانه بردی و خوش خفتی بپذیر زخم مور هجای من چون زخم مار را تو پذیرفتی من باوی ار بهجو فتم، خیزم تو پایدار باش که تا نفتی گرچه نوردد او بهجای من من در هجای او نکنم زفتی باشد که علم هجو بکه افتد او ما بقول کردن و من مفتی یک هجو را هزار عوض گویم پرسند از او که چند هجا گفتی سوزنی سمرقندی