ای پسر تا بمیان پای تو در نگریستم
جز بیک چشم گروگان بر تو نگریستم
زار بگریستنی بود مرا از ره . . . ر
زان گریستن بتو بر درد تو من بگریستم
ببست دانی تو بمعنی و بصورت یکروز
من غلامباره بصورت یک و معنی بیستم
عجب از گفته طیان باشد پس خر
من نه استم پس خر زانکه نه آخر حیستم
تاز بازی را بگزیده ام از اول کار
هم برین باشم و بینم که بآخر چیستم
تا بدین . . . ر مرا عرضه بگیری پسرا
که بدین . . . ر پسر خوانده آغا جیستم
آنکه خر گوید مر . . . ر ورا کای مهتر
من بجای تو یکی سوزنک در زبستم
بر من ای تاز یکی تیز تو بهتر ز جهان
نیز ده بر سر بوقم که جهانی زیستم
این جوابست مرآنرا که بگوید طیان
این غم عشق بپیرانه ز یاری جستم