به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

واعظ قزوینی

واعظ قزوینیابیات پراکندهشمارهٔ ۱۷: ما به فیض صحبت یاران مشفق زنده ایم - آمد و رفت عزیزان چون نفس باشد مرا

1630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ما به فیض صحبت یاران مشفق زنده ایم
آمد و رفت عزیزان چون نفس باشد مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶: سینه ریش از یاری هر خس ز بس باشد م ...2شمارهٔ ۱۷: ما به فیض صحبت یاران مشفق زنده ایم ...3شمارهٔ ۱۸: بخوی نرم شود عقده های مشکل حل - که ...4شمارهٔ ۱۹: جواب لعل تو، شیرین کند سئوال مرا! ...5شمارهٔ ۲۰: از اینکه نسبت دوری بلعل او دارد - ...6شمارهٔ ۲۱: گر راست نگوییم در این عهد، عجب نیس ...7شمارهٔ ۲۲: چربد به زور سختی، زور ملایمت - از ...8شمارهٔ ۲۳: اگر تمکین حسنش بگذرد در دل گلستان ...9شمارهٔ ۲۴: هرکجا جلوه دهد شوخی او یکران را - ...10شمارهٔ ۲۵: بود حرف دهن تنگ تو ناخوان ز آن رو ...11شمارهٔ ۲۶: ز بی حقیقتی از هم چنان گریزانند - ...12شمارهٔ ۲۷: ز بسکه راستییی در جهان نمی بینم - ...13شمارهٔ ۲۸: کنی گر آشنای درد جهان غفلت آیین را ...14شمارهٔ ۲۹: تا شود آگاه از احوال هر نزدیک و دو ...15شمارهٔ ۳۰: عشق میگردد دوا زخم دل غم پیشه را - ...16شمارهٔ ۳۱: گرمی بد گوهران، چندان ندارد اعتبار ...17شمارهٔ ۳۲: پنبه سان شکستی چوب نرمی پیشه را - ...18شمارهٔ ۳۳: لازم است آزاده را از سر به پیشان ا ...19شمارهٔ ۳۴: دیدن خلق جهان از بس کدورت آور است ...20شمارهٔ ۳۵: روشن نشود چون شرر از سنگ چراغت - ت ...21شمارهٔ ۳۶: چون نلرزد بر سر دستش، دل ناشاد ما؟ ...22شمارهٔ ۳۷: نیست کالایی کز آن خالی بود دامان م ...23شمارهٔ ۳۸: کرده ما را ناتوان از بس غم جانان م ...24شمارهٔ ۳۹: میگدازد ز آفتاب مرگ، برف زندگی - ق ...25شمارهٔ ۴۰: مساز رو ترش از پندهای دلشکن ما - گ ...26شمارهٔ ۴۱: ورق مشق شد از یاد خطت سینه ما - طب ...27شمارهٔ ۴۲: گشت یکشب در میان، وصل بت رعنای ما ...28شمارهٔ ۴۳: پر از عیش و طرب گردد ز یاد دوست مح ...29شمارهٔ ۴۴: بتنگ آمد دل، از خودسازی این باغ و ...30شمارهٔ ۴۵: تو چشم روزگاری و، از هر کناره یی - ...31شمارهٔ ۴۶: در پیریت بدیده غباری که کرده جا - ...32شمارهٔ ۴۷: پیرانه نیست طور تو، ای شیخ کرده یی ...33شمارهٔ ۴۸: جانسوزتر کند گل رخسار را حجاب - سو ...34شمارهٔ ۴۹: خیز و فکر خویشتن بین، چشم من، دیگر ...35شمارهٔ ۵۰: شکم از لقمه چو پر شد، ز دل نوا مطل ...36شمارهٔ ۵۱: رفت عهد شباب و دندان ریخت - رگ ابر ...37شمارهٔ ۵۲: مد نظر، از روی گلت آب حیات است - ن ...38شمارهٔ ۵۳: دور از تو توشه سفرم درد و محنت است ...39شمارهٔ ۵۴: گفتار نرم، آب رخ آدمیت است - روی گ ...40شمارهٔ ۵۵: بهر وفای وعده، قیامت چه حاجت است؟ ...41شمارهٔ ۵۶: غم افتاده خود خوردن از آزادگی است ...42شمارهٔ ۵۷: زیبد آن را درو درگاه، که از همت جو ...43شمارهٔ ۵۸: چون سر شمع که گیرند و همان نور بجا ...44شمارهٔ ۵۹: هر لوح مزاری ز مقیمان دل خاک - دست ...45شمارهٔ ۶۰: ناصح آزار زبانی اگرم کرد، بجاست - ...46شمارهٔ ۶۱: راستان را، ز نهاد کج دوران چه زیان ...47شمارهٔ ۶۲: حشمت و کوکبه از شاه و، فراغت ز گدا ...48شمارهٔ ۶۳: بر آن جمال نکو غازه یی نه در کار ا ...49شمارهٔ ۶۴: گوشمالی ز فلک، گوش ترا به ز در است ...50شمارهٔ ۶۵: چکند پیش فروغ رخ آن ماه، نقاب - پر ...51شمارهٔ ۶۶: تندی، حریف خوی ملایم نمی شود - در ...52شمارهٔ ۶۷: امروز بیتو خاطر صحبت مشوش است - مو ...53شمارهٔ ۶۸: لذت دگر از شراب جستن غلط است - از ...54شمارهٔ ۶۹: عیش گیتی پر نمک و شور و شر است - ک ...55شمارهٔ ۷۰: دست ما و دامنش از بس بهم خو کرده ا ...56شمارهٔ ۷۱: شود ز نرمی بسیار، خصم سرکش تند - ز ...57شمارهٔ ۷۲: خصم چون تندی کند، افتادگی آن را رو ...58شمارهٔ ۷۳: آهم از تاب گل روی تو، آتش فام است ...59شمارهٔ ۷۴: خوشدلی کسی بجهان کار خردمندان است؟ ...60شمارهٔ ۷۵: بر ما سخن سرد عزیزان نه گران است - ...61شمارهٔ ۷۶: دشنام تو در زیر لب، از ما نه نهان ...62شمارهٔ ۷۷: گفتم: به لب چاه زنخدان تو آن چیست؟ ...63شمارهٔ ۷۸: بی فکر تو، ناپاک دل از لوث جهانست ...64شمارهٔ ۷۹: زر چو شد جمع، ز خود حادثه بر می آر ...65شمارهٔ ۸۰: قد چو خم گردید، روشن شد که وقت مرد ...66شمارهٔ ۸۱: تا خیال رخ او، شمع شب افروز من است ...67شمارهٔ ۸۲: بسکه در خانه غیرش نتوانم دیدن - بگ ...68شمارهٔ ۸۳: رشکم نبود گر همه بر تخت و نگین است ...69شمارهٔ ۸۴: افتادگیم ساخته منظور نظرها - دارد ...70شمارهٔ ۸۵: لبریز ساغرت زمی ناب گشته است؟ - یا ...71شمارهٔ ۸۶: نبود گرت عطا، برخ سائلان بخند - رو ...72شمارهٔ ۸۷: تازگی در باغ حسنت بسکه بی اندازه ا ...73شمارهٔ ۸۸: شد چو بینامت زبان، از کام بیرون کر ...74شمارهٔ ۸۹: نیست دل را با هوسهای جهان در سینه ...75شمارهٔ ۹۰: ما را چو باز طایر دل پای بست تست - ...76شمارهٔ ۹۱: حسن بیان مجوی ز ما دلشکستگان - «از ...77شمارهٔ ۹۲: خنک آنکس، که از این مرحله چون آب ر ...78شمارهٔ ۹۳: کی توان دل کند از بزمی که آن بدخو ...79شمارهٔ ۹۴: بر سرم از بس هوای آن پریوش پا فشرد ...80شمارهٔ ۹۵: ما را چو باز رشته جانها بدست اوست ...81شمارهٔ ۹۶: نقطه جیم جمال، آن غنچه خندان اوست ...82شمارهٔ ۹۷: دور باش غمزه نگذارد نگه را سوی دوس ...83شمارهٔ ۹۸: مباش این همه دربند زینت دنیا - که ...84شمارهٔ ۹۹: از جهان، ما را رخی پر گرد و دامان ...85شمارهٔ ۱۰۰: از جفا گر، جز جفا ناید بهر حالی ک ...86شمارهٔ ۱۰۱: ترکست که سازد غنی از خلق، و گر نه ...87شمارهٔ ۱۰۲: با نقش جهان نقد تو در حشر نگیرند ...88شمارهٔ ۱۰۳: هستی ایام پر از نیستی در پیش نیست ...89شمارهٔ ۱۰۴: نیست غیر از آفتابی راز عشق - کوچه ...90شمارهٔ ۱۰۵: غیر حسنت کس در این دوران بلند آوا ...91شمارهٔ ۱۰۶: گوشه گیری پیشه کن، گر جمع میخواهی ...92شمارهٔ ۱۰۷: محض دنیا شده، با سعی ز دنیا نگذشت ...93شمارهٔ ۱۰۸: نمیرسد؛ بکسی فیض از خود آرایان - ...94شمارهٔ ۱۰۹: آنچنان از نگهم سر ز حیا پیش افگند ...95شمارهٔ ۱۱۰: شور عشق استادگی کرد، از سرم سامان ...96شمارهٔ ۱۱۱: دل که از فکر فقیران خسته نبود، خس ...97شمارهٔ ۱۱۲: تا بگلشن را او با آن قد رعنا فتاد ...98شمارهٔ ۱۱۳: فلک هر آنچه ز دستت گرفت، بهتر داد ...99شمارهٔ ۱۱۴: گندم ز بیقراری ما از برای نان - خ ...100شمارهٔ ۱۱۵: نکو، ز چشم دل، از صحبت بدان افتد ...101شمارهٔ ۱۱۶: کسی ز من نگرفته است خاکساری را - ...102شمارهٔ ۱۱۷: ندارند از ته دل، الفتی اهل جهان ب ...103شمارهٔ ۱۱۸: نفس از ذکر شهد آن لبم گر بهره ور ...104شمارهٔ ۱۱۹: اگر بیند بخوابم، نرگسش بیخواب میگ ...105شمارهٔ ۱۲۰: نه اشکست اینکه در بزم وصال از دید ...106شمارهٔ ۱۲۱: کدورت پاک طینت را، صفای سینه میگر ...107شمارهٔ ۱۲۲: چون بهله بصید دلم آن مست بر آرد - ...108شمارهٔ ۱۲۳: نیند از احتیاط خصم، دنیا دیدگان غ ...109شمارهٔ ۱۲۴: عالمی پر شده از پرتو خورشید رخش - ...110شمارهٔ ۱۲۵: چو خاک تیره، مشو فرش در بیابانی - ...111شمارهٔ ۱۲۶: زبون رود سخن نرم خصم از دل - چونا ...112شمارهٔ ۱۲۷: آه گرمم چشمه خورشید را بی آب کرد ...113شمارهٔ ۱۲۸: کامران شد، هر که او قطع نظر از کا ...114شمارهٔ ۱۲۹: یک ذره اعتماد نشاید بجاه کرد - دی ...115شمارهٔ ۱۳۰: مبند دل بعطای جهان، که چون شبنم - ...116شمارهٔ ۱۳۱: تلاش تیرگی با آتش دل در نمیگیرد - ...117شمارهٔ ۱۳۲: کشتی ام بسکه کند موج صفت رم ز کنا ...118شمارهٔ ۱۳۳: در صف حشر، چو بیند کرمت عرض گناه ...119شمارهٔ ۱۳۴: نگه را، عکس رخسار تو، شاخ ارغوان ...120شمارهٔ ۱۳۵: ز نانخورش بترشرویی زمانه بساز - ش ...121شمارهٔ ۱۳۶: خانه تن، چو بسیل اجل از هم ریزد - ...122شمارهٔ ۱۳۷: ز ضعف بیغمی، نتواند آهم از جگر خی ...123شمارهٔ ۱۳۸: از دامن خود گرد جهان زود بر افشان ...124شمارهٔ ۱۳۹: نیست باکم، گر ز دشمن بر دلم خاری ...125شمارهٔ ۱۴۰: ای پریشان خرج نقد کیسه هستی تویی ...126شمارهٔ ۱۴۱: کافرم، گر در دوعالم غیر او دارم ک ...127شمارهٔ ۱۴۲: شست گل دفتر خود، تا خط او خوانا ش ...128شمارهٔ ۱۴۳: حرف بالای تو گفتم، سخنم گشت بلند ...129شمارهٔ ۱۴۴: زهر است عطای خلق، هر چند دوا باشد ...130شمارهٔ ۱۴۵: مختصر تا نبود حرف، نگردد مقبول - ...131شمارهٔ ۱۴۶: زند صبح جزا چون بر محک نقد عملها ...132شمارهٔ ۱۴۷: بغیر از کنج تنهایی، دگر یاری نمیب ...133شمارهٔ ۱۴۸: بآزار غمت گفتم که: گیرم انتقام از ...134شمارهٔ ۱۴۹: کسی از خمشی بهتر، خلق حسنی باشد؟ ...135شمارهٔ ۱۵۰: پیری مگو مرا ز جوانی پدید شد - در ...136شمارهٔ ۱۵۱: دیده ام از بسکه حیران رخ دلدار شد ...137شمارهٔ ۱۵۲: بی ترک مال، خنده بلب آشنا نشد - ت ...138شمارهٔ ۱۵۳: تنها نه ماه پیش رخت سر فگنده شد - ...139شمارهٔ ۱۵۴: شب فراق تو، بر خود حساب روز کنم - ...140شمارهٔ ۱۵۵: دلم چون نامه از حرفش فراموشی نمید ...141شمارهٔ ۱۵۶: من رهرو راهی، که بمنزل نرساند - م ...142شمارهٔ ۱۵۷: از ضعف چنانم، که چو گریم ز غم او ...143شمارهٔ ۱۵۸: ز چوب بید از آن خاکستری چندان نمی ...144شمارهٔ ۱۵۹: تا نبینند دمی روی خوشی، مال جهان ...145شمارهٔ ۱۶۰: نرم خواهی که شود خصم، تو در گرمی ...146شمارهٔ ۱۶۱: عشاق تو، تا شمع صفت جان نگدازند - ...147شمارهٔ ۱۶۲: ز اندیشه بد گوست، کرم های لئیمان ...148شمارهٔ ۱۶۳: بی تمیزیهای عالم بین که پیش لعل ا ...149شمارهٔ ۱۶۴: فکر زلفت، دود دل را دسته سنبل کند ...150شمارهٔ ۱۶۵: همنشینانی که از حق نمک دم میزنند ...151شمارهٔ ۱۶۶: . . . - دوری از تیر هوایی وقت برگ ...152شمارهٔ ۱۶۷: بیچارگان، بآه شهان را زبون کنند - ...153شمارهٔ ۱۶۸: این بساطی که فرو چیده یی از ساده ...154شمارهٔ ۱۶۹: بآب تیغ تو، آب حیات میگویند - نگا ...155شمارهٔ ۱۷۰: به پیش لعل لبت، وصف جان به شیرینی ...156شمارهٔ ۱۷۱: آب میگردد بدور لعل او از دود خط - ...157شمارهٔ ۱۷۲: . . . - هر کو تهی ز خویش چون نقش ...158شمارهٔ ۱۷۳: از خود برآ که جان گرفتار در بدن - ...159شمارهٔ ۱۷۴: رفتم از خود، خویشتن را بسکه دزدید ...160شمارهٔ ۱۷۵: تا زنده است عاشق از اینجا نمیرود ...161شمارهٔ ۱۷۶: بی تو، دانی روز من در کنج غم چون ...162شمارهٔ ۱۷۷: گر تویی لیلی، ز حسنت کوهها دریا ش ...163شمارهٔ ۱۷۸: اگر به دشت خرامد، سراب آب شود - ا ...164شمارهٔ ۱۷۹: ز گرم رویی حسن تو، سخت میترسم - ک ...165شمارهٔ ۱۸۰: نظر، ز سیر رخت، چشمه حیات شود - د ...166شمارهٔ ۱۸۱: از نهال سرکشی، بی عزتی حاصل شود - ...167شمارهٔ ۱۸۲: از غمش دود نفسها، دسته سنبل شود - ...168شمارهٔ ۱۸۳: طرفه شهدی است خموشی، که ز شیرینی ...169شمارهٔ ۱۸۴: گر پرتو جمال تو افتد بروی آب - از ...170شمارهٔ ۱۸۵: ز رخ چو بند نقابی ترا گشاده شود - ...171شمارهٔ ۱۸۶: سربلندان، مال صرف زیردستان میکنند ...172شمارهٔ ۱۸۷: ز غفلت، مردمان را پند گفتن خوش نم ...173شمارهٔ ۱۸۸: رسیده ضعف بجایی که همچو پنجه بط - ...174شمارهٔ ۱۸۹: همین از نعمت وصلت نصیب سینه چاکان ...175شمارهٔ ۱۹۰: روزگاری که منش سر بقدم میسودم - ز ...176شمارهٔ ۱۹۱: کهن پیر گردون به موی سفید - دگر ش ...177شمارهٔ ۱۹۲: عیب باشد مشرب طفلانه با موی سفید ...178شمارهٔ ۱۹۳: ز ارتکاب جرم، پاکان زودتر رسوا شد ...179شمارهٔ ۱۹۴: در جهان برخود امید یک نفس بودن مد ...180شمارهٔ ۱۹۵: رو به پس کردن نباشد رفتن ایام را ...181شمارهٔ ۱۹۶: حضور میطلبی، دل به نیک و بد مگذار ...182شمارهٔ ۱۹۷: بخشم و شهوت و حرص، اینقدر مده خود ...183شمارهٔ ۱۹۸: ز غلیان و قهوه بپوشان نظر - که ای ...184شمارهٔ ۱۹۹: شد کاروان عمر، بکن خویش را خبر - ...185شمارهٔ ۲۰۰: ما همرهان، ز چشم جهان گرم رفتنیم ...186شمارهٔ ۲۰۱: بس جانگداز باشد فر و شکوه دشمن - ...187شمارهٔ ۲۰۲: نفست از طول امل چند بود در تک و ت ...188شمارهٔ ۲۰۳: یار پیغمبر همین یک کس از آن چار ا ...189شمارهٔ ۲۰۴: گریه از کردار ما، مقبول جانان است ...190شمارهٔ ۲۰۵: شمع است که گریان شده در بزم وصالش ...191شمارهٔ ۲۰۶: ز بس داغست از رنگینی لبهای میگونش ...192شمارهٔ ۲۰۷: گرفتگی نبود با زبان خوش سخنش - سخ ...193شمارهٔ ۲۰۸: آریم بر سر حرف و، نشوی حرف نیوش - ...194شمارهٔ ۲۰۹: باشد از خلق چه پوشیده، ز فقر است ...195شمارهٔ ۲۱۰: شبی بر ما اسیران بگذرد بی روی چون ...196شمارهٔ ۲۱۱: ز آتشپاره خود گرمیی تا وا کشم، هر ...197شمارهٔ ۲۱۲: چون همه ز آن حق است، از چه بجود ن ...198شمارهٔ ۲۱۳: گمنام بسکه همچو وفا در زمانه ام - ...199شمارهٔ ۲۱۴: تا بجان آتش فتاد از شوق آن جانانه ...200شمارهٔ ۲۱۵: . . . - جوید از مهر پرتو خورشید ر ...201شمارهٔ ۲۱۶: یاد آن روز که چشم نگران دانستم - ...202شمارهٔ ۲۱۷: می گلگون فنا نشأة دیگر دارد - از ...203شمارهٔ ۲۱۸: دهد جدایی یاران رفته بر بادم - اگ ...204شمارهٔ ۲۱۹: فریب شکر الفت نمیخورم دیگر - که ز ...205شمارهٔ ۲۲۰: دوید چشم، ز بس حسرت نگاه کشیدم - ...206شمارهٔ ۲۲۱: ز بس نومیدی از امیدهای خویشتن دید ...207شمارهٔ ۲۲۲: شعله بیرون نتواند شدن از جاده شمع ...208شمارهٔ ۲۲۳: بیاد طره اش، از آه خود دودی بسر د ...209شمارهٔ ۲۲۴: نمیگیرد کسی از خاک راهم از گرانقد ...210شمارهٔ ۲۲۵: ضعیف و ناتوان کرده است از بس دوری ...211شمارهٔ ۲۲۶: میروم سوی وطن، حسرت بغربت میکشم - ...212شمارهٔ ۲۲۷: چنان از صحبت گردنکشان گریزانم - ک ...213شمارهٔ ۲۲۸: پا بسته جهانی، دلخوش که سالکم من ...214شمارهٔ ۲۲۹: ما از شکست خویش رخ یار دیده ایم - ...215شمارهٔ ۲۳۰: خاک راه خصم گشتیم و، ز دعوی تن زد ...216شمارهٔ ۲۳۱: چشم بستیم از جهان، تا آشنای او شد ...217شمارهٔ ۲۳۲: ما نه از بهر خدا دیده گریان داریم ...218شمارهٔ ۲۳۳: آشنا نیست بهم ظاهر و باطن ما را - ...219شمارهٔ ۲۳۴: برده است از بس بفکر آن نگار جانیم ...220شمارهٔ ۲۳۵: گر بیاد شعله خوی تو افغان سرکنیم ...221شمارهٔ ۲۳۶: از حیا حرفش نیاید بر زبان کلک ما ...222شمارهٔ ۲۳۷: وقت نظاره صنع، در چشم اهل عرفان - ...223شمارهٔ ۲۳۸: در آن گلشن که خواهد نکهت او جلوه ...224شمارهٔ ۲۳۹: هست قفل کارهای بسته را از خود کلی ...225شمارهٔ ۲۴۰: رعشه بر اعضا فتاد و، وقت رحیل است ...226شمارهٔ ۲۴۱: غم بدل های مشوش چه تواند کردن؟ - ...227شمارهٔ ۲۴۲: از تو ای حادثه ارباب فنا را چه زی ...228شمارهٔ ۲۴۳: ای تاجر قلمرو هستی، نبسته بار - ا ...229شمارهٔ ۲۴۴: ز لطف حق شمر با خویشتن احساس مردم ...230شمارهٔ ۲۴۵: قامت از پیری چو خم شد، دل ازین وی ...231شمارهٔ ۲۴۶: ای آنکه محو خویش در آیینه گشته یی ...232شمارهٔ ۲۴۷: نگردد مرد کامل تا نیاید از وطن بی ...233شمارهٔ ۲۴۸: چو افروزد رخش، سوزد دل و دین - چو ...234شمارهٔ ۲۴۹: تا نگردد کشته تیغش پس از من دیگری ...235شمارهٔ ۲۵۰: دلم مجنون و، لیلی آن نگاه عشوه سا ...236شمارهٔ ۲۵۱: برد از من تاب، تاب سنبل گیسوی او ...237شمارهٔ ۲۵۲: بر نمیدارد شکن، دست از سر گیسوی ا ...238شمارهٔ ۲۵۳: صفحه هر برگ این گلشن بود رویی بتو ...239شمارهٔ ۲۵۴: منعم بیا جهان را قسمت کنیم باهم - ...240شمارهٔ ۲۵۵: بلبل از گل چند؟ ز آن رخسار زیبا ه ...241شمارهٔ ۲۵۶: تو زمن یک جان گرفتی، من ز تو چندی ...242شمارهٔ ۲۵۷: چون نگردد حال بر مفلس ز شرم قرض خ ...243شمارهٔ ۲۵۸: ای از خودی و هستی، بر خویش دل نها ...244شمارهٔ ۲۵۹: ته ته پری رخانند، جا کرده در ته خ ...245شمارهٔ ۲۶۰: از اینکه دربدری، پیش دوست جای ندا ...246شمارهٔ ۲۶۱: کیست عارف؟ آنکه نشناسد بجز حق دیگ ...247شمارهٔ ۲۶۲: برای یک لب نان دربدر چه میگردی؟ - ...248شمارهٔ ۲۶۳: چو خشتی کز بنا افتد، زهر افتادن د ...249شمارهٔ ۲۶۴: ز بس کاهید جسم زار من از درد پنها ...250شمارهٔ ۲۶۵: در دیده غبارم ز چه ره یافته، دانی ...251شمارهٔ ۲۶۶: دیدن بدستیاری عینک، ندیدنست - نور ...252شمارهٔ ۲۶۷: هجوم خط مشکین نیست بر سیب زنخدانش ...253شمارهٔ ۲۶۸: به دوست روی دو عالم تو آشنای که ی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ