به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

واعظ قزوینی

واعظ قزوینیابیات پراکندهشمارهٔ ۳۹: میگدازد ز آفتاب مرگ، برف زندگی - قطره ها باشد کز آن یک یک چکد دندان ما

1580عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

میگدازد ز آفتاب مرگ، برف زندگی
قطره ها باشد کز آن یک یک چکد دندان ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۸: کرده ما را ناتوان از بس غم جانان م ...2شمارهٔ ۳۹: میگدازد ز آفتاب مرگ، برف زندگی - ق ...3شمارهٔ ۴۰: مساز رو ترش از پندهای دلشکن ما - گ ...4شمارهٔ ۴۱: ورق مشق شد از یاد خطت سینه ما - طب ...5شمارهٔ ۴۲: گشت یکشب در میان، وصل بت رعنای ما ...6شمارهٔ ۴۳: پر از عیش و طرب گردد ز یاد دوست مح ...7شمارهٔ ۴۴: بتنگ آمد دل، از خودسازی این باغ و ...8شمارهٔ ۴۵: تو چشم روزگاری و، از هر کناره یی - ...9شمارهٔ ۴۶: در پیریت بدیده غباری که کرده جا - ...10شمارهٔ ۴۷: پیرانه نیست طور تو، ای شیخ کرده یی ...11شمارهٔ ۴۸: جانسوزتر کند گل رخسار را حجاب - سو ...12شمارهٔ ۴۹: خیز و فکر خویشتن بین، چشم من، دیگر ...13شمارهٔ ۵۰: شکم از لقمه چو پر شد، ز دل نوا مطل ...14شمارهٔ ۵۱: رفت عهد شباب و دندان ریخت - رگ ابر ...15شمارهٔ ۵۲: مد نظر، از روی گلت آب حیات است - ن ...16شمارهٔ ۵۳: دور از تو توشه سفرم درد و محنت است ...17شمارهٔ ۵۴: گفتار نرم، آب رخ آدمیت است - روی گ ...18شمارهٔ ۵۵: بهر وفای وعده، قیامت چه حاجت است؟ ...19شمارهٔ ۵۶: غم افتاده خود خوردن از آزادگی است ...20شمارهٔ ۵۷: زیبد آن را درو درگاه، که از همت جو ...21شمارهٔ ۵۸: چون سر شمع که گیرند و همان نور بجا ...22شمارهٔ ۵۹: هر لوح مزاری ز مقیمان دل خاک - دست ...23شمارهٔ ۶۰: ناصح آزار زبانی اگرم کرد، بجاست - ...24شمارهٔ ۶۱: راستان را، ز نهاد کج دوران چه زیان ...25شمارهٔ ۶۲: حشمت و کوکبه از شاه و، فراغت ز گدا ...26شمارهٔ ۶۳: بر آن جمال نکو غازه یی نه در کار ا ...27شمارهٔ ۶۴: گوشمالی ز فلک، گوش ترا به ز در است ...28شمارهٔ ۶۵: چکند پیش فروغ رخ آن ماه، نقاب - پر ...29شمارهٔ ۶۶: تندی، حریف خوی ملایم نمی شود - در ...30شمارهٔ ۶۷: امروز بیتو خاطر صحبت مشوش است - مو ...31شمارهٔ ۶۸: لذت دگر از شراب جستن غلط است - از ...32شمارهٔ ۶۹: عیش گیتی پر نمک و شور و شر است - ک ...33شمارهٔ ۷۰: دست ما و دامنش از بس بهم خو کرده ا ...34شمارهٔ ۷۱: شود ز نرمی بسیار، خصم سرکش تند - ز ...35شمارهٔ ۷۲: خصم چون تندی کند، افتادگی آن را رو ...36شمارهٔ ۷۳: آهم از تاب گل روی تو، آتش فام است ...37شمارهٔ ۷۴: خوشدلی کسی بجهان کار خردمندان است؟ ...38شمارهٔ ۷۵: بر ما سخن سرد عزیزان نه گران است - ...39شمارهٔ ۷۶: دشنام تو در زیر لب، از ما نه نهان ...40شمارهٔ ۷۷: گفتم: به لب چاه زنخدان تو آن چیست؟ ...41شمارهٔ ۷۸: بی فکر تو، ناپاک دل از لوث جهانست ...42شمارهٔ ۷۹: زر چو شد جمع، ز خود حادثه بر می آر ...43شمارهٔ ۸۰: قد چو خم گردید، روشن شد که وقت مرد ...44شمارهٔ ۸۱: تا خیال رخ او، شمع شب افروز من است ...45شمارهٔ ۸۲: بسکه در خانه غیرش نتوانم دیدن - بگ ...46شمارهٔ ۸۳: رشکم نبود گر همه بر تخت و نگین است ...47شمارهٔ ۸۴: افتادگیم ساخته منظور نظرها - دارد ...48شمارهٔ ۸۵: لبریز ساغرت زمی ناب گشته است؟ - یا ...49شمارهٔ ۸۶: نبود گرت عطا، برخ سائلان بخند - رو ...50شمارهٔ ۸۷: تازگی در باغ حسنت بسکه بی اندازه ا ...51شمارهٔ ۸۸: شد چو بینامت زبان، از کام بیرون کر ...52شمارهٔ ۸۹: نیست دل را با هوسهای جهان در سینه ...53شمارهٔ ۹۰: ما را چو باز طایر دل پای بست تست - ...54شمارهٔ ۹۱: حسن بیان مجوی ز ما دلشکستگان - «از ...55شمارهٔ ۹۲: خنک آنکس، که از این مرحله چون آب ر ...56شمارهٔ ۹۳: کی توان دل کند از بزمی که آن بدخو ...57شمارهٔ ۹۴: بر سرم از بس هوای آن پریوش پا فشرد ...58شمارهٔ ۹۵: ما را چو باز رشته جانها بدست اوست ...59شمارهٔ ۹۶: نقطه جیم جمال، آن غنچه خندان اوست ...60شمارهٔ ۹۷: دور باش غمزه نگذارد نگه را سوی دوس ...61شمارهٔ ۹۸: مباش این همه دربند زینت دنیا - که ...62شمارهٔ ۹۹: از جهان، ما را رخی پر گرد و دامان ...63شمارهٔ ۱۰۰: از جفا گر، جز جفا ناید بهر حالی ک ...64شمارهٔ ۱۰۱: ترکست که سازد غنی از خلق، و گر نه ...65شمارهٔ ۱۰۲: با نقش جهان نقد تو در حشر نگیرند ...66شمارهٔ ۱۰۳: هستی ایام پر از نیستی در پیش نیست ...67شمارهٔ ۱۰۴: نیست غیر از آفتابی راز عشق - کوچه ...68شمارهٔ ۱۰۵: غیر حسنت کس در این دوران بلند آوا ...69شمارهٔ ۱۰۶: گوشه گیری پیشه کن، گر جمع میخواهی ...70شمارهٔ ۱۰۷: محض دنیا شده، با سعی ز دنیا نگذشت ...71شمارهٔ ۱۰۸: نمیرسد؛ بکسی فیض از خود آرایان - ...72شمارهٔ ۱۰۹: آنچنان از نگهم سر ز حیا پیش افگند ...73شمارهٔ ۱۱۰: شور عشق استادگی کرد، از سرم سامان ...74شمارهٔ ۱۱۱: دل که از فکر فقیران خسته نبود، خس ...75شمارهٔ ۱۱۲: تا بگلشن را او با آن قد رعنا فتاد ...76شمارهٔ ۱۱۳: فلک هر آنچه ز دستت گرفت، بهتر داد ...77شمارهٔ ۱۱۴: گندم ز بیقراری ما از برای نان - خ ...78شمارهٔ ۱۱۵: نکو، ز چشم دل، از صحبت بدان افتد ...79شمارهٔ ۱۱۶: کسی ز من نگرفته است خاکساری را - ...80شمارهٔ ۱۱۷: ندارند از ته دل، الفتی اهل جهان ب ...81شمارهٔ ۱۱۸: نفس از ذکر شهد آن لبم گر بهره ور ...82شمارهٔ ۱۱۹: اگر بیند بخوابم، نرگسش بیخواب میگ ...83شمارهٔ ۱۲۰: نه اشکست اینکه در بزم وصال از دید ...84شمارهٔ ۱۲۱: کدورت پاک طینت را، صفای سینه میگر ...85شمارهٔ ۱۲۲: چون بهله بصید دلم آن مست بر آرد - ...86شمارهٔ ۱۲۳: نیند از احتیاط خصم، دنیا دیدگان غ ...87شمارهٔ ۱۲۴: عالمی پر شده از پرتو خورشید رخش - ...88شمارهٔ ۱۲۵: چو خاک تیره، مشو فرش در بیابانی - ...89شمارهٔ ۱۲۶: زبون رود سخن نرم خصم از دل - چونا ...90شمارهٔ ۱۲۷: آه گرمم چشمه خورشید را بی آب کرد ...91شمارهٔ ۱۲۸: کامران شد، هر که او قطع نظر از کا ...92شمارهٔ ۱۲۹: یک ذره اعتماد نشاید بجاه کرد - دی ...93شمارهٔ ۱۳۰: مبند دل بعطای جهان، که چون شبنم - ...94شمارهٔ ۱۳۱: تلاش تیرگی با آتش دل در نمیگیرد - ...95شمارهٔ ۱۳۲: کشتی ام بسکه کند موج صفت رم ز کنا ...96شمارهٔ ۱۳۳: در صف حشر، چو بیند کرمت عرض گناه ...97شمارهٔ ۱۳۴: نگه را، عکس رخسار تو، شاخ ارغوان ...98شمارهٔ ۱۳۵: ز نانخورش بترشرویی زمانه بساز - ش ...99شمارهٔ ۱۳۶: خانه تن، چو بسیل اجل از هم ریزد - ...100شمارهٔ ۱۳۷: ز ضعف بیغمی، نتواند آهم از جگر خی ...101شمارهٔ ۱۳۸: از دامن خود گرد جهان زود بر افشان ...102شمارهٔ ۱۳۹: نیست باکم، گر ز دشمن بر دلم خاری ...103شمارهٔ ۱۴۰: ای پریشان خرج نقد کیسه هستی تویی ...104شمارهٔ ۱۴۱: کافرم، گر در دوعالم غیر او دارم ک ...105شمارهٔ ۱۴۲: شست گل دفتر خود، تا خط او خوانا ش ...106شمارهٔ ۱۴۳: حرف بالای تو گفتم، سخنم گشت بلند ...107شمارهٔ ۱۴۴: زهر است عطای خلق، هر چند دوا باشد ...108شمارهٔ ۱۴۵: مختصر تا نبود حرف، نگردد مقبول - ...109شمارهٔ ۱۴۶: زند صبح جزا چون بر محک نقد عملها ...110شمارهٔ ۱۴۷: بغیر از کنج تنهایی، دگر یاری نمیب ...111شمارهٔ ۱۴۸: بآزار غمت گفتم که: گیرم انتقام از ...112شمارهٔ ۱۴۹: کسی از خمشی بهتر، خلق حسنی باشد؟ ...113شمارهٔ ۱۵۰: پیری مگو مرا ز جوانی پدید شد - در ...114شمارهٔ ۱۵۱: دیده ام از بسکه حیران رخ دلدار شد ...115شمارهٔ ۱۵۲: بی ترک مال، خنده بلب آشنا نشد - ت ...116شمارهٔ ۱۵۳: تنها نه ماه پیش رخت سر فگنده شد - ...117شمارهٔ ۱۵۴: شب فراق تو، بر خود حساب روز کنم - ...118شمارهٔ ۱۵۵: دلم چون نامه از حرفش فراموشی نمید ...119شمارهٔ ۱۵۶: من رهرو راهی، که بمنزل نرساند - م ...120شمارهٔ ۱۵۷: از ضعف چنانم، که چو گریم ز غم او ...121شمارهٔ ۱۵۸: ز چوب بید از آن خاکستری چندان نمی ...122شمارهٔ ۱۵۹: تا نبینند دمی روی خوشی، مال جهان ...123شمارهٔ ۱۶۰: نرم خواهی که شود خصم، تو در گرمی ...124شمارهٔ ۱۶۱: عشاق تو، تا شمع صفت جان نگدازند - ...125شمارهٔ ۱۶۲: ز اندیشه بد گوست، کرم های لئیمان ...126شمارهٔ ۱۶۳: بی تمیزیهای عالم بین که پیش لعل ا ...127شمارهٔ ۱۶۴: فکر زلفت، دود دل را دسته سنبل کند ...128شمارهٔ ۱۶۵: همنشینانی که از حق نمک دم میزنند ...129شمارهٔ ۱۶۶: . . . - دوری از تیر هوایی وقت برگ ...130شمارهٔ ۱۶۷: بیچارگان، بآه شهان را زبون کنند - ...131شمارهٔ ۱۶۸: این بساطی که فرو چیده یی از ساده ...132شمارهٔ ۱۶۹: بآب تیغ تو، آب حیات میگویند - نگا ...133شمارهٔ ۱۷۰: به پیش لعل لبت، وصف جان به شیرینی ...134شمارهٔ ۱۷۱: آب میگردد بدور لعل او از دود خط - ...135شمارهٔ ۱۷۲: . . . - هر کو تهی ز خویش چون نقش ...136شمارهٔ ۱۷۳: از خود برآ که جان گرفتار در بدن - ...137شمارهٔ ۱۷۴: رفتم از خود، خویشتن را بسکه دزدید ...138شمارهٔ ۱۷۵: تا زنده است عاشق از اینجا نمیرود ...139شمارهٔ ۱۷۶: بی تو، دانی روز من در کنج غم چون ...140شمارهٔ ۱۷۷: گر تویی لیلی، ز حسنت کوهها دریا ش ...141شمارهٔ ۱۷۸: اگر به دشت خرامد، سراب آب شود - ا ...142شمارهٔ ۱۷۹: ز گرم رویی حسن تو، سخت میترسم - ک ...143شمارهٔ ۱۸۰: نظر، ز سیر رخت، چشمه حیات شود - د ...144شمارهٔ ۱۸۱: از نهال سرکشی، بی عزتی حاصل شود - ...145شمارهٔ ۱۸۲: از غمش دود نفسها، دسته سنبل شود - ...146شمارهٔ ۱۸۳: طرفه شهدی است خموشی، که ز شیرینی ...147شمارهٔ ۱۸۴: گر پرتو جمال تو افتد بروی آب - از ...148شمارهٔ ۱۸۵: ز رخ چو بند نقابی ترا گشاده شود - ...149شمارهٔ ۱۸۶: سربلندان، مال صرف زیردستان میکنند ...150شمارهٔ ۱۸۷: ز غفلت، مردمان را پند گفتن خوش نم ...151شمارهٔ ۱۸۸: رسیده ضعف بجایی که همچو پنجه بط - ...152شمارهٔ ۱۸۹: همین از نعمت وصلت نصیب سینه چاکان ...153شمارهٔ ۱۹۰: روزگاری که منش سر بقدم میسودم - ز ...154شمارهٔ ۱۹۱: کهن پیر گردون به موی سفید - دگر ش ...155شمارهٔ ۱۹۲: عیب باشد مشرب طفلانه با موی سفید ...156شمارهٔ ۱۹۳: ز ارتکاب جرم، پاکان زودتر رسوا شد ...157شمارهٔ ۱۹۴: در جهان برخود امید یک نفس بودن مد ...158شمارهٔ ۱۹۵: رو به پس کردن نباشد رفتن ایام را ...159شمارهٔ ۱۹۶: حضور میطلبی، دل به نیک و بد مگذار ...160شمارهٔ ۱۹۷: بخشم و شهوت و حرص، اینقدر مده خود ...161شمارهٔ ۱۹۸: ز غلیان و قهوه بپوشان نظر - که ای ...162شمارهٔ ۱۹۹: شد کاروان عمر، بکن خویش را خبر - ...163شمارهٔ ۲۰۰: ما همرهان، ز چشم جهان گرم رفتنیم ...164شمارهٔ ۲۰۱: بس جانگداز باشد فر و شکوه دشمن - ...165شمارهٔ ۲۰۲: نفست از طول امل چند بود در تک و ت ...166شمارهٔ ۲۰۳: یار پیغمبر همین یک کس از آن چار ا ...167شمارهٔ ۲۰۴: گریه از کردار ما، مقبول جانان است ...168شمارهٔ ۲۰۵: شمع است که گریان شده در بزم وصالش ...169شمارهٔ ۲۰۶: ز بس داغست از رنگینی لبهای میگونش ...170شمارهٔ ۲۰۷: گرفتگی نبود با زبان خوش سخنش - سخ ...171شمارهٔ ۲۰۸: آریم بر سر حرف و، نشوی حرف نیوش - ...172شمارهٔ ۲۰۹: باشد از خلق چه پوشیده، ز فقر است ...173شمارهٔ ۲۱۰: شبی بر ما اسیران بگذرد بی روی چون ...174شمارهٔ ۲۱۱: ز آتشپاره خود گرمیی تا وا کشم، هر ...175شمارهٔ ۲۱۲: چون همه ز آن حق است، از چه بجود ن ...176شمارهٔ ۲۱۳: گمنام بسکه همچو وفا در زمانه ام - ...177شمارهٔ ۲۱۴: تا بجان آتش فتاد از شوق آن جانانه ...178شمارهٔ ۲۱۵: . . . - جوید از مهر پرتو خورشید ر ...179شمارهٔ ۲۱۶: یاد آن روز که چشم نگران دانستم - ...180شمارهٔ ۲۱۷: می گلگون فنا نشأة دیگر دارد - از ...181شمارهٔ ۲۱۸: دهد جدایی یاران رفته بر بادم - اگ ...182شمارهٔ ۲۱۹: فریب شکر الفت نمیخورم دیگر - که ز ...183شمارهٔ ۲۲۰: دوید چشم، ز بس حسرت نگاه کشیدم - ...184شمارهٔ ۲۲۱: ز بس نومیدی از امیدهای خویشتن دید ...185شمارهٔ ۲۲۲: شعله بیرون نتواند شدن از جاده شمع ...186شمارهٔ ۲۲۳: بیاد طره اش، از آه خود دودی بسر د ...187شمارهٔ ۲۲۴: نمیگیرد کسی از خاک راهم از گرانقد ...188شمارهٔ ۲۲۵: ضعیف و ناتوان کرده است از بس دوری ...189شمارهٔ ۲۲۶: میروم سوی وطن، حسرت بغربت میکشم - ...190شمارهٔ ۲۲۷: چنان از صحبت گردنکشان گریزانم - ک ...191شمارهٔ ۲۲۸: پا بسته جهانی، دلخوش که سالکم من ...192شمارهٔ ۲۲۹: ما از شکست خویش رخ یار دیده ایم - ...193شمارهٔ ۲۳۰: خاک راه خصم گشتیم و، ز دعوی تن زد ...194شمارهٔ ۲۳۱: چشم بستیم از جهان، تا آشنای او شد ...195شمارهٔ ۲۳۲: ما نه از بهر خدا دیده گریان داریم ...196شمارهٔ ۲۳۳: آشنا نیست بهم ظاهر و باطن ما را - ...197شمارهٔ ۲۳۴: برده است از بس بفکر آن نگار جانیم ...198شمارهٔ ۲۳۵: گر بیاد شعله خوی تو افغان سرکنیم ...199شمارهٔ ۲۳۶: از حیا حرفش نیاید بر زبان کلک ما ...200شمارهٔ ۲۳۷: وقت نظاره صنع، در چشم اهل عرفان - ...201شمارهٔ ۲۳۸: در آن گلشن که خواهد نکهت او جلوه ...202شمارهٔ ۲۳۹: هست قفل کارهای بسته را از خود کلی ...203شمارهٔ ۲۴۰: رعشه بر اعضا فتاد و، وقت رحیل است ...204شمارهٔ ۲۴۱: غم بدل های مشوش چه تواند کردن؟ - ...205شمارهٔ ۲۴۲: از تو ای حادثه ارباب فنا را چه زی ...206شمارهٔ ۲۴۳: ای تاجر قلمرو هستی، نبسته بار - ا ...207شمارهٔ ۲۴۴: ز لطف حق شمر با خویشتن احساس مردم ...208شمارهٔ ۲۴۵: قامت از پیری چو خم شد، دل ازین وی ...209شمارهٔ ۲۴۶: ای آنکه محو خویش در آیینه گشته یی ...210شمارهٔ ۲۴۷: نگردد مرد کامل تا نیاید از وطن بی ...211شمارهٔ ۲۴۸: چو افروزد رخش، سوزد دل و دین - چو ...212شمارهٔ ۲۴۹: تا نگردد کشته تیغش پس از من دیگری ...213شمارهٔ ۲۵۰: دلم مجنون و، لیلی آن نگاه عشوه سا ...214شمارهٔ ۲۵۱: برد از من تاب، تاب سنبل گیسوی او ...215شمارهٔ ۲۵۲: بر نمیدارد شکن، دست از سر گیسوی ا ...216شمارهٔ ۲۵۳: صفحه هر برگ این گلشن بود رویی بتو ...217شمارهٔ ۲۵۴: منعم بیا جهان را قسمت کنیم باهم - ...218شمارهٔ ۲۵۵: بلبل از گل چند؟ ز آن رخسار زیبا ه ...219شمارهٔ ۲۵۶: تو زمن یک جان گرفتی، من ز تو چندی ...220شمارهٔ ۲۵۷: چون نگردد حال بر مفلس ز شرم قرض خ ...221شمارهٔ ۲۵۸: ای از خودی و هستی، بر خویش دل نها ...222شمارهٔ ۲۵۹: ته ته پری رخانند، جا کرده در ته خ ...223شمارهٔ ۲۶۰: از اینکه دربدری، پیش دوست جای ندا ...224شمارهٔ ۲۶۱: کیست عارف؟ آنکه نشناسد بجز حق دیگ ...225شمارهٔ ۲۶۲: برای یک لب نان دربدر چه میگردی؟ - ...226شمارهٔ ۲۶۳: چو خشتی کز بنا افتد، زهر افتادن د ...227شمارهٔ ۲۶۴: ز بس کاهید جسم زار من از درد پنها ...228شمارهٔ ۲۶۵: در دیده غبارم ز چه ره یافته، دانی ...229شمارهٔ ۲۶۶: دیدن بدستیاری عینک، ندیدنست - نور ...230شمارهٔ ۲۶۷: هجوم خط مشکین نیست بر سیب زنخدانش ...231شمارهٔ ۲۶۸: به دوست روی دو عالم تو آشنای که ی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ