به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

واعظ قزوینی

واعظ قزوینیابیات پراکندهشمارهٔ ۲۸: کنی گر آشنای درد جهان غفلت آیین را - بچشمت چون نمک بر زخم سازد خواب شیرین را

1600عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کنی گر آشنای درد جهان غفلت آیین را
بچشمت چون نمک بر زخم سازد خواب شیرین را
ره عشق است، با این عزمهای سست نتواند شد
که بر آتش زدن نبود میسر پای چوبین را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۷: ز بسکه راستییی در جهان نمی بینم - ...2شمارهٔ ۲۸: کنی گر آشنای درد جهان غفلت آیین را ...3شمارهٔ ۲۹: تا شود آگاه از احوال هر نزدیک و دو ...4شمارهٔ ۳۰: عشق میگردد دوا زخم دل غم پیشه را - ...5شمارهٔ ۳۱: گرمی بد گوهران، چندان ندارد اعتبار ...6شمارهٔ ۳۲: پنبه سان شکستی چوب نرمی پیشه را - ...7شمارهٔ ۳۳: لازم است آزاده را از سر به پیشان ا ...8شمارهٔ ۳۴: دیدن خلق جهان از بس کدورت آور است ...9شمارهٔ ۳۵: روشن نشود چون شرر از سنگ چراغت - ت ...10شمارهٔ ۳۶: چون نلرزد بر سر دستش، دل ناشاد ما؟ ...11شمارهٔ ۳۷: نیست کالایی کز آن خالی بود دامان م ...12شمارهٔ ۳۸: کرده ما را ناتوان از بس غم جانان م ...13شمارهٔ ۳۹: میگدازد ز آفتاب مرگ، برف زندگی - ق ...14شمارهٔ ۴۰: مساز رو ترش از پندهای دلشکن ما - گ ...15شمارهٔ ۴۱: ورق مشق شد از یاد خطت سینه ما - طب ...16شمارهٔ ۴۲: گشت یکشب در میان، وصل بت رعنای ما ...17شمارهٔ ۴۳: پر از عیش و طرب گردد ز یاد دوست مح ...18شمارهٔ ۴۴: بتنگ آمد دل، از خودسازی این باغ و ...19شمارهٔ ۴۵: تو چشم روزگاری و، از هر کناره یی - ...20شمارهٔ ۴۶: در پیریت بدیده غباری که کرده جا - ...21شمارهٔ ۴۷: پیرانه نیست طور تو، ای شیخ کرده یی ...22شمارهٔ ۴۸: جانسوزتر کند گل رخسار را حجاب - سو ...23شمارهٔ ۴۹: خیز و فکر خویشتن بین، چشم من، دیگر ...24شمارهٔ ۵۰: شکم از لقمه چو پر شد، ز دل نوا مطل ...25شمارهٔ ۵۱: رفت عهد شباب و دندان ریخت - رگ ابر ...26شمارهٔ ۵۲: مد نظر، از روی گلت آب حیات است - ن ...27شمارهٔ ۵۳: دور از تو توشه سفرم درد و محنت است ...28شمارهٔ ۵۴: گفتار نرم، آب رخ آدمیت است - روی گ ...29شمارهٔ ۵۵: بهر وفای وعده، قیامت چه حاجت است؟ ...30شمارهٔ ۵۶: غم افتاده خود خوردن از آزادگی است ...31شمارهٔ ۵۷: زیبد آن را درو درگاه، که از همت جو ...32شمارهٔ ۵۸: چون سر شمع که گیرند و همان نور بجا ...33شمارهٔ ۵۹: هر لوح مزاری ز مقیمان دل خاک - دست ...34شمارهٔ ۶۰: ناصح آزار زبانی اگرم کرد، بجاست - ...35شمارهٔ ۶۱: راستان را، ز نهاد کج دوران چه زیان ...36شمارهٔ ۶۲: حشمت و کوکبه از شاه و، فراغت ز گدا ...37شمارهٔ ۶۳: بر آن جمال نکو غازه یی نه در کار ا ...38شمارهٔ ۶۴: گوشمالی ز فلک، گوش ترا به ز در است ...39شمارهٔ ۶۵: چکند پیش فروغ رخ آن ماه، نقاب - پر ...40شمارهٔ ۶۶: تندی، حریف خوی ملایم نمی شود - در ...41شمارهٔ ۶۷: امروز بیتو خاطر صحبت مشوش است - مو ...42شمارهٔ ۶۸: لذت دگر از شراب جستن غلط است - از ...43شمارهٔ ۶۹: عیش گیتی پر نمک و شور و شر است - ک ...44شمارهٔ ۷۰: دست ما و دامنش از بس بهم خو کرده ا ...45شمارهٔ ۷۱: شود ز نرمی بسیار، خصم سرکش تند - ز ...46شمارهٔ ۷۲: خصم چون تندی کند، افتادگی آن را رو ...47شمارهٔ ۷۳: آهم از تاب گل روی تو، آتش فام است ...48شمارهٔ ۷۴: خوشدلی کسی بجهان کار خردمندان است؟ ...49شمارهٔ ۷۵: بر ما سخن سرد عزیزان نه گران است - ...50شمارهٔ ۷۶: دشنام تو در زیر لب، از ما نه نهان ...51شمارهٔ ۷۷: گفتم: به لب چاه زنخدان تو آن چیست؟ ...52شمارهٔ ۷۸: بی فکر تو، ناپاک دل از لوث جهانست ...53شمارهٔ ۷۹: زر چو شد جمع، ز خود حادثه بر می آر ...54شمارهٔ ۸۰: قد چو خم گردید، روشن شد که وقت مرد ...55شمارهٔ ۸۱: تا خیال رخ او، شمع شب افروز من است ...56شمارهٔ ۸۲: بسکه در خانه غیرش نتوانم دیدن - بگ ...57شمارهٔ ۸۳: رشکم نبود گر همه بر تخت و نگین است ...58شمارهٔ ۸۴: افتادگیم ساخته منظور نظرها - دارد ...59شمارهٔ ۸۵: لبریز ساغرت زمی ناب گشته است؟ - یا ...60شمارهٔ ۸۶: نبود گرت عطا، برخ سائلان بخند - رو ...61شمارهٔ ۸۷: تازگی در باغ حسنت بسکه بی اندازه ا ...62شمارهٔ ۸۸: شد چو بینامت زبان، از کام بیرون کر ...63شمارهٔ ۸۹: نیست دل را با هوسهای جهان در سینه ...64شمارهٔ ۹۰: ما را چو باز طایر دل پای بست تست - ...65شمارهٔ ۹۱: حسن بیان مجوی ز ما دلشکستگان - «از ...66شمارهٔ ۹۲: خنک آنکس، که از این مرحله چون آب ر ...67شمارهٔ ۹۳: کی توان دل کند از بزمی که آن بدخو ...68شمارهٔ ۹۴: بر سرم از بس هوای آن پریوش پا فشرد ...69شمارهٔ ۹۵: ما را چو باز رشته جانها بدست اوست ...70شمارهٔ ۹۶: نقطه جیم جمال، آن غنچه خندان اوست ...71شمارهٔ ۹۷: دور باش غمزه نگذارد نگه را سوی دوس ...72شمارهٔ ۹۸: مباش این همه دربند زینت دنیا - که ...73شمارهٔ ۹۹: از جهان، ما را رخی پر گرد و دامان ...74شمارهٔ ۱۰۰: از جفا گر، جز جفا ناید بهر حالی ک ...75شمارهٔ ۱۰۱: ترکست که سازد غنی از خلق، و گر نه ...76شمارهٔ ۱۰۲: با نقش جهان نقد تو در حشر نگیرند ...77شمارهٔ ۱۰۳: هستی ایام پر از نیستی در پیش نیست ...78شمارهٔ ۱۰۴: نیست غیر از آفتابی راز عشق - کوچه ...79شمارهٔ ۱۰۵: غیر حسنت کس در این دوران بلند آوا ...80شمارهٔ ۱۰۶: گوشه گیری پیشه کن، گر جمع میخواهی ...81شمارهٔ ۱۰۷: محض دنیا شده، با سعی ز دنیا نگذشت ...82شمارهٔ ۱۰۸: نمیرسد؛ بکسی فیض از خود آرایان - ...83شمارهٔ ۱۰۹: آنچنان از نگهم سر ز حیا پیش افگند ...84شمارهٔ ۱۱۰: شور عشق استادگی کرد، از سرم سامان ...85شمارهٔ ۱۱۱: دل که از فکر فقیران خسته نبود، خس ...86شمارهٔ ۱۱۲: تا بگلشن را او با آن قد رعنا فتاد ...87شمارهٔ ۱۱۳: فلک هر آنچه ز دستت گرفت، بهتر داد ...88شمارهٔ ۱۱۴: گندم ز بیقراری ما از برای نان - خ ...89شمارهٔ ۱۱۵: نکو، ز چشم دل، از صحبت بدان افتد ...90شمارهٔ ۱۱۶: کسی ز من نگرفته است خاکساری را - ...91شمارهٔ ۱۱۷: ندارند از ته دل، الفتی اهل جهان ب ...92شمارهٔ ۱۱۸: نفس از ذکر شهد آن لبم گر بهره ور ...93شمارهٔ ۱۱۹: اگر بیند بخوابم، نرگسش بیخواب میگ ...94شمارهٔ ۱۲۰: نه اشکست اینکه در بزم وصال از دید ...95شمارهٔ ۱۲۱: کدورت پاک طینت را، صفای سینه میگر ...96شمارهٔ ۱۲۲: چون بهله بصید دلم آن مست بر آرد - ...97شمارهٔ ۱۲۳: نیند از احتیاط خصم، دنیا دیدگان غ ...98شمارهٔ ۱۲۴: عالمی پر شده از پرتو خورشید رخش - ...99شمارهٔ ۱۲۵: چو خاک تیره، مشو فرش در بیابانی - ...100شمارهٔ ۱۲۶: زبون رود سخن نرم خصم از دل - چونا ...101شمارهٔ ۱۲۷: آه گرمم چشمه خورشید را بی آب کرد ...102شمارهٔ ۱۲۸: کامران شد، هر که او قطع نظر از کا ...103شمارهٔ ۱۲۹: یک ذره اعتماد نشاید بجاه کرد - دی ...104شمارهٔ ۱۳۰: مبند دل بعطای جهان، که چون شبنم - ...105شمارهٔ ۱۳۱: تلاش تیرگی با آتش دل در نمیگیرد - ...106شمارهٔ ۱۳۲: کشتی ام بسکه کند موج صفت رم ز کنا ...107شمارهٔ ۱۳۳: در صف حشر، چو بیند کرمت عرض گناه ...108شمارهٔ ۱۳۴: نگه را، عکس رخسار تو، شاخ ارغوان ...109شمارهٔ ۱۳۵: ز نانخورش بترشرویی زمانه بساز - ش ...110شمارهٔ ۱۳۶: خانه تن، چو بسیل اجل از هم ریزد - ...111شمارهٔ ۱۳۷: ز ضعف بیغمی، نتواند آهم از جگر خی ...112شمارهٔ ۱۳۸: از دامن خود گرد جهان زود بر افشان ...113شمارهٔ ۱۳۹: نیست باکم، گر ز دشمن بر دلم خاری ...114شمارهٔ ۱۴۰: ای پریشان خرج نقد کیسه هستی تویی ...115شمارهٔ ۱۴۱: کافرم، گر در دوعالم غیر او دارم ک ...116شمارهٔ ۱۴۲: شست گل دفتر خود، تا خط او خوانا ش ...117شمارهٔ ۱۴۳: حرف بالای تو گفتم، سخنم گشت بلند ...118شمارهٔ ۱۴۴: زهر است عطای خلق، هر چند دوا باشد ...119شمارهٔ ۱۴۵: مختصر تا نبود حرف، نگردد مقبول - ...120شمارهٔ ۱۴۶: زند صبح جزا چون بر محک نقد عملها ...121شمارهٔ ۱۴۷: بغیر از کنج تنهایی، دگر یاری نمیب ...122شمارهٔ ۱۴۸: بآزار غمت گفتم که: گیرم انتقام از ...123شمارهٔ ۱۴۹: کسی از خمشی بهتر، خلق حسنی باشد؟ ...124شمارهٔ ۱۵۰: پیری مگو مرا ز جوانی پدید شد - در ...125شمارهٔ ۱۵۱: دیده ام از بسکه حیران رخ دلدار شد ...126شمارهٔ ۱۵۲: بی ترک مال، خنده بلب آشنا نشد - ت ...127شمارهٔ ۱۵۳: تنها نه ماه پیش رخت سر فگنده شد - ...128شمارهٔ ۱۵۴: شب فراق تو، بر خود حساب روز کنم - ...129شمارهٔ ۱۵۵: دلم چون نامه از حرفش فراموشی نمید ...130شمارهٔ ۱۵۶: من رهرو راهی، که بمنزل نرساند - م ...131شمارهٔ ۱۵۷: از ضعف چنانم، که چو گریم ز غم او ...132شمارهٔ ۱۵۸: ز چوب بید از آن خاکستری چندان نمی ...133شمارهٔ ۱۵۹: تا نبینند دمی روی خوشی، مال جهان ...134شمارهٔ ۱۶۰: نرم خواهی که شود خصم، تو در گرمی ...135شمارهٔ ۱۶۱: عشاق تو، تا شمع صفت جان نگدازند - ...136شمارهٔ ۱۶۲: ز اندیشه بد گوست، کرم های لئیمان ...137شمارهٔ ۱۶۳: بی تمیزیهای عالم بین که پیش لعل ا ...138شمارهٔ ۱۶۴: فکر زلفت، دود دل را دسته سنبل کند ...139شمارهٔ ۱۶۵: همنشینانی که از حق نمک دم میزنند ...140شمارهٔ ۱۶۶: . . . - دوری از تیر هوایی وقت برگ ...141شمارهٔ ۱۶۷: بیچارگان، بآه شهان را زبون کنند - ...142شمارهٔ ۱۶۸: این بساطی که فرو چیده یی از ساده ...143شمارهٔ ۱۶۹: بآب تیغ تو، آب حیات میگویند - نگا ...144شمارهٔ ۱۷۰: به پیش لعل لبت، وصف جان به شیرینی ...145شمارهٔ ۱۷۱: آب میگردد بدور لعل او از دود خط - ...146شمارهٔ ۱۷۲: . . . - هر کو تهی ز خویش چون نقش ...147شمارهٔ ۱۷۳: از خود برآ که جان گرفتار در بدن - ...148شمارهٔ ۱۷۴: رفتم از خود، خویشتن را بسکه دزدید ...149شمارهٔ ۱۷۵: تا زنده است عاشق از اینجا نمیرود ...150شمارهٔ ۱۷۶: بی تو، دانی روز من در کنج غم چون ...151شمارهٔ ۱۷۷: گر تویی لیلی، ز حسنت کوهها دریا ش ...152شمارهٔ ۱۷۸: اگر به دشت خرامد، سراب آب شود - ا ...153شمارهٔ ۱۷۹: ز گرم رویی حسن تو، سخت میترسم - ک ...154شمارهٔ ۱۸۰: نظر، ز سیر رخت، چشمه حیات شود - د ...155شمارهٔ ۱۸۱: از نهال سرکشی، بی عزتی حاصل شود - ...156شمارهٔ ۱۸۲: از غمش دود نفسها، دسته سنبل شود - ...157شمارهٔ ۱۸۳: طرفه شهدی است خموشی، که ز شیرینی ...158شمارهٔ ۱۸۴: گر پرتو جمال تو افتد بروی آب - از ...159شمارهٔ ۱۸۵: ز رخ چو بند نقابی ترا گشاده شود - ...160شمارهٔ ۱۸۶: سربلندان، مال صرف زیردستان میکنند ...161شمارهٔ ۱۸۷: ز غفلت، مردمان را پند گفتن خوش نم ...162شمارهٔ ۱۸۸: رسیده ضعف بجایی که همچو پنجه بط - ...163شمارهٔ ۱۸۹: همین از نعمت وصلت نصیب سینه چاکان ...164شمارهٔ ۱۹۰: روزگاری که منش سر بقدم میسودم - ز ...165شمارهٔ ۱۹۱: کهن پیر گردون به موی سفید - دگر ش ...166شمارهٔ ۱۹۲: عیب باشد مشرب طفلانه با موی سفید ...167شمارهٔ ۱۹۳: ز ارتکاب جرم، پاکان زودتر رسوا شد ...168شمارهٔ ۱۹۴: در جهان برخود امید یک نفس بودن مد ...169شمارهٔ ۱۹۵: رو به پس کردن نباشد رفتن ایام را ...170شمارهٔ ۱۹۶: حضور میطلبی، دل به نیک و بد مگذار ...171شمارهٔ ۱۹۷: بخشم و شهوت و حرص، اینقدر مده خود ...172شمارهٔ ۱۹۸: ز غلیان و قهوه بپوشان نظر - که ای ...173شمارهٔ ۱۹۹: شد کاروان عمر، بکن خویش را خبر - ...174شمارهٔ ۲۰۰: ما همرهان، ز چشم جهان گرم رفتنیم ...175شمارهٔ ۲۰۱: بس جانگداز باشد فر و شکوه دشمن - ...176شمارهٔ ۲۰۲: نفست از طول امل چند بود در تک و ت ...177شمارهٔ ۲۰۳: یار پیغمبر همین یک کس از آن چار ا ...178شمارهٔ ۲۰۴: گریه از کردار ما، مقبول جانان است ...179شمارهٔ ۲۰۵: شمع است که گریان شده در بزم وصالش ...180شمارهٔ ۲۰۶: ز بس داغست از رنگینی لبهای میگونش ...181شمارهٔ ۲۰۷: گرفتگی نبود با زبان خوش سخنش - سخ ...182شمارهٔ ۲۰۸: آریم بر سر حرف و، نشوی حرف نیوش - ...183شمارهٔ ۲۰۹: باشد از خلق چه پوشیده، ز فقر است ...184شمارهٔ ۲۱۰: شبی بر ما اسیران بگذرد بی روی چون ...185شمارهٔ ۲۱۱: ز آتشپاره خود گرمیی تا وا کشم، هر ...186شمارهٔ ۲۱۲: چون همه ز آن حق است، از چه بجود ن ...187شمارهٔ ۲۱۳: گمنام بسکه همچو وفا در زمانه ام - ...188شمارهٔ ۲۱۴: تا بجان آتش فتاد از شوق آن جانانه ...189شمارهٔ ۲۱۵: . . . - جوید از مهر پرتو خورشید ر ...190شمارهٔ ۲۱۶: یاد آن روز که چشم نگران دانستم - ...191شمارهٔ ۲۱۷: می گلگون فنا نشأة دیگر دارد - از ...192شمارهٔ ۲۱۸: دهد جدایی یاران رفته بر بادم - اگ ...193شمارهٔ ۲۱۹: فریب شکر الفت نمیخورم دیگر - که ز ...194شمارهٔ ۲۲۰: دوید چشم، ز بس حسرت نگاه کشیدم - ...195شمارهٔ ۲۲۱: ز بس نومیدی از امیدهای خویشتن دید ...196شمارهٔ ۲۲۲: شعله بیرون نتواند شدن از جاده شمع ...197شمارهٔ ۲۲۳: بیاد طره اش، از آه خود دودی بسر د ...198شمارهٔ ۲۲۴: نمیگیرد کسی از خاک راهم از گرانقد ...199شمارهٔ ۲۲۵: ضعیف و ناتوان کرده است از بس دوری ...200شمارهٔ ۲۲۶: میروم سوی وطن، حسرت بغربت میکشم - ...201شمارهٔ ۲۲۷: چنان از صحبت گردنکشان گریزانم - ک ...202شمارهٔ ۲۲۸: پا بسته جهانی، دلخوش که سالکم من ...203شمارهٔ ۲۲۹: ما از شکست خویش رخ یار دیده ایم - ...204شمارهٔ ۲۳۰: خاک راه خصم گشتیم و، ز دعوی تن زد ...205شمارهٔ ۲۳۱: چشم بستیم از جهان، تا آشنای او شد ...206شمارهٔ ۲۳۲: ما نه از بهر خدا دیده گریان داریم ...207شمارهٔ ۲۳۳: آشنا نیست بهم ظاهر و باطن ما را - ...208شمارهٔ ۲۳۴: برده است از بس بفکر آن نگار جانیم ...209شمارهٔ ۲۳۵: گر بیاد شعله خوی تو افغان سرکنیم ...210شمارهٔ ۲۳۶: از حیا حرفش نیاید بر زبان کلک ما ...211شمارهٔ ۲۳۷: وقت نظاره صنع، در چشم اهل عرفان - ...212شمارهٔ ۲۳۸: در آن گلشن که خواهد نکهت او جلوه ...213شمارهٔ ۲۳۹: هست قفل کارهای بسته را از خود کلی ...214شمارهٔ ۲۴۰: رعشه بر اعضا فتاد و، وقت رحیل است ...215شمارهٔ ۲۴۱: غم بدل های مشوش چه تواند کردن؟ - ...216شمارهٔ ۲۴۲: از تو ای حادثه ارباب فنا را چه زی ...217شمارهٔ ۲۴۳: ای تاجر قلمرو هستی، نبسته بار - ا ...218شمارهٔ ۲۴۴: ز لطف حق شمر با خویشتن احساس مردم ...219شمارهٔ ۲۴۵: قامت از پیری چو خم شد، دل ازین وی ...220شمارهٔ ۲۴۶: ای آنکه محو خویش در آیینه گشته یی ...221شمارهٔ ۲۴۷: نگردد مرد کامل تا نیاید از وطن بی ...222شمارهٔ ۲۴۸: چو افروزد رخش، سوزد دل و دین - چو ...223شمارهٔ ۲۴۹: تا نگردد کشته تیغش پس از من دیگری ...224شمارهٔ ۲۵۰: دلم مجنون و، لیلی آن نگاه عشوه سا ...225شمارهٔ ۲۵۱: برد از من تاب، تاب سنبل گیسوی او ...226شمارهٔ ۲۵۲: بر نمیدارد شکن، دست از سر گیسوی ا ...227شمارهٔ ۲۵۳: صفحه هر برگ این گلشن بود رویی بتو ...228شمارهٔ ۲۵۴: منعم بیا جهان را قسمت کنیم باهم - ...229شمارهٔ ۲۵۵: بلبل از گل چند؟ ز آن رخسار زیبا ه ...230شمارهٔ ۲۵۶: تو زمن یک جان گرفتی، من ز تو چندی ...231شمارهٔ ۲۵۷: چون نگردد حال بر مفلس ز شرم قرض خ ...232شمارهٔ ۲۵۸: ای از خودی و هستی، بر خویش دل نها ...233شمارهٔ ۲۵۹: ته ته پری رخانند، جا کرده در ته خ ...234شمارهٔ ۲۶۰: از اینکه دربدری، پیش دوست جای ندا ...235شمارهٔ ۲۶۱: کیست عارف؟ آنکه نشناسد بجز حق دیگ ...236شمارهٔ ۲۶۲: برای یک لب نان دربدر چه میگردی؟ - ...237شمارهٔ ۲۶۳: چو خشتی کز بنا افتد، زهر افتادن د ...238شمارهٔ ۲۶۴: ز بس کاهید جسم زار من از درد پنها ...239شمارهٔ ۲۶۵: در دیده غبارم ز چه ره یافته، دانی ...240شمارهٔ ۲۶۶: دیدن بدستیاری عینک، ندیدنست - نور ...241شمارهٔ ۲۶۷: هجوم خط مشکین نیست بر سیب زنخدانش ...242شمارهٔ ۲۶۸: به دوست روی دو عالم تو آشنای که ی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ