کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هاشمی خال من ای خواجه ترکان تتار
    عید مولود نبی آمد و هنگام بهار
    آن یکی را پر جبریل امین مروحه دار
    و آن دگر باد مسیحی دمد اندر اشجار

    *****
    هم از آنشد چو صنم خانه جهان پر زنگار
    هم از این گشت تهی کعبه زسکنای صنم

    *****
    عید را گیو سحر گاه بفرهنگ و نها
    همچو کیخسروش آورد ابا فر و بها
    فرودین داشت چو کاوس زخویشش او را
    شد بطوس چمن وکاوه بستان مولا

    *****
    هم از آن شد زهم اشکافته طاق کسری
    هم از این گشت بهم بافته خیمه رستم

    *****
    عید از ایمن غیب آمد و آورد زجود
    آنچه موسی شده مدهوش جمالش بشهود
    فروردین هم سوی میقات دمن کرد ورود
    ساخت جلوه ید بیضای شقایق زخدود

    *****
    هم از آن سبطی صفوت رسد از طور وجود
    هم از این قبطی ظلمت غرق نیل عدم

    *****
    عید آمد چو سلیمان وز صرصر باره
    زاسم اعظم بسر دیو زلل زو خاره
    فرودین بست چو آصف بسر از گل شاره
    شاد مرغان پری عشوه اش از نظاره

    *****
    هم از آن یافته بازوی نزاهت باره
    هم از این تافته زانگشت رسالت خاتم

    *****
    عید مانا زختن تاخته موکب بیرون
    کاین چنین مشک طرب پاشد از اندازه فزون
    فروردین هم به رهش ریخت زقربانی خون
    خون قربانیش ازلاله هویداست کنون

    *****
    هم از آن شد علم کفر زاسلام نگون
    هم از این نامیه در باغ برافروخت علم

    *****
    عید بجهاند زلاهوت بناسوت سمند
    و اندر انداخت بذرات زتهدید کمند
    فروردین خواست که یازد بخزان تیغ گزند
    شد خزان زهره اش آب و بچمن رنگ فکند

    *****
    رایت کثرت از آن تاز نباتات بلند
    آیت وحدت از این تا بجمادات رقم

    *****
    عید را عقل نخستین چو بسر افسر هشت
    ایزدش بر زبر افسر لولاک نوشت
    فرودین چرخ زد از شوق دو صد بریک خشت
    برد او را ز ریاحین سپهی پاک سرشت

    *****
    هم از آن گشت قلم پای وی از دامن کشت
    هم از این شد بعلا دسترس لوح و قلم

    *****
    عید ازعرش چو بر فرش پراکند نقاب
    خرگه پرتو حق سود برافلاک قباب
    فرودین کرد نثارش زسمن لعل مذاب
    بلبلانرا بگلو از نغم آمیخت رباب

    *****
    هم از آن در بصدف گیتیش از ذخر سحاب
    هم از این در بشرف عالمی از فخر امم

    *****
    مقصد کون محمد که در ادراک عقول
    انبیاراست خداوند و خداراست رسول
    وربهرعالمش از قدر خروج است و دخول
    فرق نزدش نه زعمق و نه زعرض و نه زطول

    *****
    همه اوقات عروجش سوی معراج وصول
    زآنکه خلق است در او هجده هزاران عالم

    *****
    اولین کنز غنا کز دو جهان داشت ابا
    بود با آنکه بر او کوته کونین قبا
    نافی جنس اله از بدنش کسوت لا
    بهر اثبات هوالله بخرقه الا

    *****
    گرچه ذاتش زحدوث است مزمل اما
    این حدوثی است که شد همقدم آخر بقدم

    *****
    وهم افتاده کلاهی زعلا پایه اوست
    جان سبک جنبشی از عشق گرانمایه اوست
    ابدی فیض ازل ذره (؟) پیرایه اوست
    شرع طفلی بهین بعثت او دایه اوست

    *****
    با وجودیکه جهان درکنف سایه اوست
    بیخودی بین که نیش سایه زسر تا بقدم

    *****
    ایکه گر پشه لنگی شودت داخل خیل
    بجز ازکله نمرود نپیماید کیل
    وان شبانیکه بگله خدمت گشت طفیل
    تخت فرعون بزیر افکند اندر ره سیل

    *****
    تارک مهر تو شدادوش افتد در و یل
    گرهمه رخت کشد جانب کریاس ارم

    *****
    دیدی آنوقت موالید ثلاث از ام واب
    که مشیت بد استرون و تقدیر عزب
    خلقت سر و علن از تو پذیرفت سبب
    یافت حد از شرف هیکل تو رحمت رب

    *****
    لقبت امی و علمت نه عجم را نه عرب
    بابی انت و امی زچنین فضل و شیم

    *****
    کوثر از رشک لبت اشک مروق دارد
    طوبی از یاد قدت دوحه رونق دارد
    جعد حور از نسمات گذرت دق دارد
    خاکساریست که بهر تو ستبرق دارد

    *****
    آدم ارخلد بهشت از طرفی حق دارد
    که بهشتی چو تو جا داشت بصلب آدم

    *****
    عقل در ممکن و واجب زتو میجست چو راز
    ذوق گفتش بحقیقت رو و بگذر ز مجاز
    چون نه ممکن که بواجب کنمش نام آغاز
    خود چه واجب که به ممکن شومش دستان ساز

    *****
    هست ممکن ولی افراشت چو شقه اعجاز
    مو بمویش زند از واجب اوتاد خیم

    *****
    ای نبی مدنی وی در درج ذوالمن
    که دوصد موسی عمران برنطقت الکن
    دارم امید که ننهی بخودم هیچ زمن
    خواه در بسط فرح خواه که در قبض حزن

    *****
    خاصه کز بغض سفرنک بودم حب وطن
    چه شود کز تو شود گر دل صاحب ملهم

    *****
    ملک التجار آن میر به مردی قائم
    که بود ذات ورا فضل و فتوت لازم
    تاج فرق فرق حاج محمد کاظم
    آنکه چرخست بایوان وی از جان خادم

    *****
    گردد آنگه که پی کشف سرایر عازم
    حل شود مشکل خلق ار چه بود جذر اصم

    *****
    نزد اموال وی اندوخته یم مجسم چه بود
    پیش کاخش فراین بر شده طارم چه بود
    حاسد اندر بر این جان مجسم چه بود
    قدر دجال برعیسی مریم چه بود

    *****
    به بر همت او ملک دو عالم چه بود
    که ورای دو جهان رانده ز ادراک حشم

    *****
    ماه و خور رانده ای از مخزن سیم و زر اوست
    حاصل کون و مکان ما حضر محضر اوست
    آسمان مفتخر از میمنت اختر اوست
    نظر بخت بهر مرحله بر منظر اوست

    *****
    قسم چرخ بخاک ره جان پرور است
    در مهمی بضرورت خورد ار چرخ قسم

    *****
    درضمیرش چو زحق رتبه الهام غنود
    هوش او گرزن تاثیر زاجرام ربود
    بست جهدش طرق ننگ و در نام گشود
    ملک را دوره اش از هرجهتی نام فزود

    *****
    غنم و گرگ زعدل ار ملکی رام نمود
    عهد او گرگ نباشد که شود رام غنم

    *****
    ایکه در تربیت ملک چو خورشید و مهی
    وز شهامت فلک اندر زبر مصطبهی
    باقالیم هنر خسرو دانش سپهی
    آگه از سر ضمایر بهمان یک نگهی

    *****
    ابری و بحری و مشنو که نبخشی ندهی
    که بود لازمه پاک وجود تو همم

    *****
    تا زمیلاد نبی روح برآید زفتور
    تا ز نزدیکی اردی شود آذر مه دور
    تا تراوش نکند فکرت جیحون رنجور
    که بهر مرغی انجیر خوری نی دستور

    *****
    هم مولف زتو برسفره نعمت بسرور
    هم مخالف زتو در حفره نقمت بنقم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha