کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای آنکه بقد تالی سرو چمنی تو
    نی سرو چه باشد که سراپا سمنی تو
    جان در بدنم نیست دمی کز تو شوم دور
    ای سیم بدن ترک مگر جان منی تو
    خواهد دوجهانت اگر از جان عجبی نیست
    جان دو جهان رفته بیک پیرهنی تو
    کی با تو کنم رای تماشای بساتین
    کز چهره گلستان و بقد نارونی تو
    وصف دهنت رالب من زهره ندارد
    زآنرو که مرا لقمه بیش از دهنی تو
    مردیکه ترا دید زن از خانه برون کرد
    ای ترک پسر فتنه بر مرد و زنی تو
    آنرا که سری هست بپای تو سپارد
    ای دزد دل خلق عجب موتمنی تو
    چون ارژنه شیری بر بایندگی دل
    با آنکه رمنده چو غزال ختنی تو
    در سخت دلی پنجه نهد پیش تو پولاد
    با آنکه بسی نرم تر از یاسمنی تو
    خیزی چو زجاکنده شود با تو یکی کوه
    هان بارخ شیرین و فن کوهکنی تو
    گر نیست سراپای ترا طبع سقنقور
    پس چون بیکی جلوه علاج عننی تو
    هرچندکه خواهی بجهان رخش تطاول
    کاندر صف خوبان جهان تهمتنی تو
    هوش از سر پیران بیکی غمزه ببردی
    گر چه بلب آلوده هنوز از لبنی تو
    بیتو نشود انجمی ساز ز رندان
    گرچه به مژه غارت هر انجمنی تو
    سالی نگهی جانب عشاق توانکرد
    گیرم که برخساره سهیل یمنی تو
    زینگونه که بر قد تو دلهاست هوا خواه
    گوئی علم فتح امیر زمنی تو
    سرتیپ عرب زیب عجم مظهر از جم
    کش دور فلک گفت دویم ذوالیزنی تو
    برکژی تیغش زقضا آمده مرقوم
    کز بهر دل راست پسندان مجنی تو
    بر راستی نیزه اش ازچرخ نبشته است
    کز بهر کج اندیش مزاجان محنی تو
    ای مصطفوی نام که از مرتضوی جام
    سرمست شرافت زحسین و حسنی تو
    زین یک گه میدان و از آن یک گه ایوان
    دارنده بخت نو و رای کهنی تو
    با آنکه گهر در کف تو باز نماند
    کز جود ندانسته گهر را ثمنی تو
    زین هر دو یگانه در شهوار بود صدق
    گر گویمت از گنج گهر مختزنی تو
    در حلقه اقران خود از فطرت شایان
    یکمرده و صافی چو اویس قرنی تو
    از بر به اصناف وزاحسان باشراف
    بر روی زمین صاحب فخر (و) مننی تو
    زآراستن خیر وز پیراستن شر
    در زیر فلک مصدر فرض و سننی تو
    در بزم چو با دست گهر بیزکنی جای
    گوئی متموج شده بحر عدنی تو
    بر رزم چو با تیغ شرر خیز کنی رای
    گوئی متحرک شده جیش گشنی تو
    از بسکه بکوی تو نعم ریخته برهم
    برکنده بسی را سوی خود از وطنی تو
    تا عالم پیداست ترا بخت جوان باد
    کاسباب تن آسائی و دفع حزنی تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha