کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خسروی کافلاک را منقوش از اختر ساخته
    حکم او اعراض را پابست جوهر ساخته
    سرخ پوش عالمین آیات عشق حق حسین
    کز می خم بلا لبریز ساغر ساخته
    آن شفیع روز رستاخیز کاندرکار او
    چون نکو بینی قیامت کرده محشر ساخته
    گرچه از فرط شرف زافلاک بالین داشته
    لیک در راه خدا ازخاک بستر ساخته
    داده سر بعد از هزار و نهصد و پنجاه زخم
    یعنی اندر عشق کار خویش یکسر ساخته
    چون شمارش با میهمن غیر جانبازی نبود
    دستها را شمر در خونش مشمر ساخته
    ورنه گاه قدرتش در ملک ایجاد از عدم
    حلقه اندر گوش اعمار مقدر ساخته
    ای سرور سینه زهرا که تمثال ترا
    ذوالجلالش گوشوار عرش اکبر ساخته
    خال گندم گونت از خون جبین تا گشته رنگ
    نرخ جنس عشق ور زان را مسعر ساخته
    سنگی ار ازکعبه مسجود است حق تا بیست میل
    تربت کوی ترا باوی برابر ساخته
    بر فراز مرقدت گوئی کزان زرین ضریح
    عرش را کرسی زچشم بد مستر ساخته
    مهر در پهلوی عیسی گشته خاکستر نشین
    قرص ماهت تا که در تنور معبر ساخته
    قرنها باشد که بگشودی چو گیسو درعراق
    خاک او خون در روان مشگ اذفر ساخته
    نامت از تاثیر بی استن در اطباق سپهر
    هر محدب را مماسش بر مقعر ساخته
    ای شه گلگون قبا بنگر بجیحون کز ثنات
    خویشتن را مالک دینهم و افسر ساخته
    شاید ار بخشی مرا با تشنه کامان فرات
    زآنکه جیحون را خدایت مهر مادر ساخته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha