کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عید پیوسته به نوروز و من از یار جدا
    دل جدا گریه کند دیده خونبار جدا
    خار خارست من دل شده را در سینه
    تا فتادم به جهان زان گل رخسار جدا
    زاهد شهر اگر می نخورد باکی نیست
    کرد آن کار، ولی می کند این کار جدا
    بلبل امروز مغنی شده در صحن چمن
    شیشه را ساز کنون پر، می گلنار جدا
    دارم از باغ وصالت هوس شفتالو
    خوش بود میوه که خود می کنی از بار جدا
    گر به غیر از گل روی تو نگاهی بکنم
    باد در دیده من هر مژه یک خار جدا
    دل صوفی که عیان برد دو چشم سیهت
    چون به کوی تو غریب است نگه دار جدا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha