صوفی محمد هروی
غزل ها
شمارهٔ ۱: عید پیوسته به نوروز و من از یار جدا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عید پیوسته به نوروز و من از یار جدا دل جدا گریه کند دیده خونبار جدا خار خارست من دل شده را در سینه تا فتادم به جهان زان گل رخسار جدا زاهد شهر اگر می نخورد باکی نیست کرد آن کار، ولی می کند این کار جدا بلبل امروز مغنی شده در صحن چمن شیشه را ساز کنون پر، می گلنار جدا دارم از باغ وصالت هوس شفتالو خوش بود میوه که خود می کنی از بار جدا گر به غیر از گل روی تو نگاهی بکنم باد در دیده من هر مژه یک خار جدا دل صوفی که عیان برد دو چشم سیهت چون به کوی تو غریب است نگه دار جدا صوفی محمد هروی