کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خادمه چون این سخنان گوش کرد
    عقل و خرد جمله فراموش کرد
    کرد بسی گریه چو ابر بهار
    خادمه بر جان جوان فگار
    گفت بیا غم مخور ای نوجوان
    من غم کار تو خورم این زمان
    بهر تو بستم به میان من کمر
    بود که مراد تو برآید مگر
    گشت دلت خون به غمش پای بند
    غم مخور و صبر کن ای مستمند
    عاقبت از صبر برآید مراد
    بستگی از صبر بیاید گشاد
    داد بسی خادمه دلداریش
    کرد درین واقعه غمخواریش
    رفت ز بالین جوان فگار
    تا به برآن صنم گلعذار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha