کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صاحبا! سرورا! خداوندا!
    ای که خلقت چو روی تو نیکوست
    طبع تو گلشنی ست کاندر وی
    همچو خورشید، صد گل خودروست
    مگر از خلق تو صبا به چمن
    برده بویی، که گل چنین خوشبوست
    مجلسی کش ضمیر توست چراغ
    شب درو همچو دود تنباکوست
    فصل دی می رسد که از شدت
    همچو شمشیر با جهان یکروست
    به چمن داد ازو نسیم خبر
    آب را اضطراب ازان در جوست
    سرو لرزد ز بیم همچون بید
    غنچه برخود ز فکر رفته فروست
    حسن چون پوستین شانه زده
    تنگ بر خود گرفته طره ی دوست
    ید بیضا چه کار می آید
    که درین فصل، دست دست سبوست
    پوستینی به هم رسید مرا
    به صد اندوه و محنت از دو سه پوست
    من به دوشش گرفته ام از مهر
    لیک او در میان دشمن و دوست،
    هیچ گرمی نمی کند با من
    چه کنم، پوستین من بی روست
    از خزان گلشن تو ایمن باد
    تا چمن را گل است و گل را بوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha