از چارده ولیِّ مسمی به هفت اسم
سبع المثانئی که ز قرآن نشد جدا
از مخزن حقایق ارواح رو نمود
انوارشان یکی نه و نی هم ز هم جدا
یک نور بود گشته در اشباح چارده
بگرفته جا به عرش برین بیشتر ز جا
پیدا شد از اشعه انوار پاکشان
ارواح شیعه صف زده در عرش جابجا
در شیعه قدیم نبیون و سابقون
در شیعه حدیث پسینان اولیا
آنگه سماء و ارض و ملائک پدید شد
هر یک گرفته جای خود از عرش تا ثری
اول کسی که حمد و ثنای خدای گفت
تسبیح و حمد صانع بیچون و بیچرا
نور محمدی به زبان فصیح گفت
آن چارده بدند از ایشان شد ابتدا
پس اهلبیت جمله به تسبیح آمدند
سفتند دُرِّ حمد خداوند کبریا
بودند در سپاس منزه ز حرف و صوت
بودند در ستایش بیزحمت هجا