ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، دستور داد تا تاریخ ایران را که بعد از سقوط ساسانیان، در آشفته بازار گیر و بندها از بین رفته و به صورت مضبوط و جامع در دسترس نبود، از منابع کتبی و شفاهی گرد آورند.
به اعتبار آنکه در دوران ساسانیان، چنان تاریخی را خدای نامک مینامیدند و در دوران اسلامی کلمهٔ «خدای» از معنی شاه به معنی پروردگار تحول یافته بود، این تالیف جدید را همچون سایر تالیفات از آن قبیل، شاهنامه نامیدند.
در خود متن مقدمه، از چهار فرد به نامهای ماخ پیر خراسانی از هرات، یزدانداد پسر شاپور از سیستان، شاهوی خورشید پسر بهرام از نیشابور و شادان پسر برزین از توس به عنوان راویان داستان های شاهنامه ابومنصوری نام برده شدهاست.