کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خداوندم ظهیرالدین ادام الله ایامه
    که در فضل و هنر جز صدر سلطان را نمی شاید
    همی داند به عقل کامل و رای رفیع خود
    که چرخ ازرق الازرق و دستان را نمی شاید
    نباتی کز فضای بی ثبات او همی روید
    اگر چه محض جان داروست درمان را نمی شاید
    دلی در پنجه قهرش سر شادی نمی دارد
    سری با قبضه تیغش گریبان را نمی شاید
    شبش گر طره عذراست در وامق نمی گیرد
    مهش گر جبهت حوراست رضوان را نمی شاید
    مرا چون گوی سرگردان اگر دارد عجب نبود
    چنین گویی که الا زخم چوگان را نمی شاید
    مرا قطب معانی خواند بر چارم فلک عیسی
    به بندم کرد یعنی قطب دوران را نمی شاید
    ز شه در خط نیم زیرا که خطی دارد از گردون
    که این حسان سخن فی الجمله احسان را نمی شاید
    ولیکن گر تو حال من ز گبر زند خوان پرسی
    بگوید کین مسلمان بند و زندان را نمی شاید
    به شکل هدهدی پیش سلیمان آمدم شاها!
    چه دانستم که این هدهد سلیمان را نمی شاید
    اگر شه رای آن دارد که آزادم کند زیبد
    که روز عید اضحی حبس و حرمان را نمی شاید
    وگر قربان کند باری توزی او قربتی داری
    بگو کین گاو فربه نیست قربان را نمی شاید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha