کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم زان پسته خندان شکر یافت
    و زان یاقوت جان افشان گهر یافت
    به وصف کشی او عقل خود را
    چو گردون بی سرو بسیار سر یافت
    خیالش نزد من آمد به پرسش
    به جان او اگر از من اثر یافت
    نشاطی در دل من خواست آمد
    ز تو بر تو غمش کی رهگذر یافت
    هلاکم کرده بود آن چشم جادوش
    یک افسون لبش آن کار در یافت
    تر و خشکم بداد و مهربان شد
    چو با من جان خشک و چشم تر یافت
    چنین ناگاه بر جانم ببخشود
    مگر از لطف شاهنشه خبر یافت
    خداوند جهان بهرامشه آنک
    ز بهر خدمتش جوزا کمر یافت
    بدین رحمت که بر من بنده فرمود
    حقیقت دان که ملک بحر و بر یافت
    ز یمن آنکه هدهد را طلب کرد
    سلیمانی به ملک خود دگر یافت
    دلم ز اندوه در شادی بپرورد
    چو این تشریف شاه دادگر یافت
    بلی خفاش خاکی بود تیره
    ز عیسی زنده گشت و بال و پر یافت
    لقایش ذره را آورد پیدا
    از آن شاه کواکب تاج زر یافت
    چو رویم سرخ گشت از نور رأیش
    یقینم شد که گل رنگ از قمر یافت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha