کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای باد سپیده دم سفر کن
    یک چند رفیقی قمر کن
    با نغمت زهره همنفس باش
    درصورت مشتری نظر کن
    از خاک بهشت بوی بردار
    وز پر همای بال و پر کن
    از طایر یمن پای و سرساز
    وز آب حیات روی ترکن
    از طره مشکبار خوبان
    خود را چو بهار بهره ور کن
    بر مجمر سینهای عشاق
    رو جلوه کنان یکی گذر کن
    پیکان زمردین غنچه
    از دیده بسدین سپر کن
    هر دیده بخت را که بینی
    همچون شکفه ز خواب بر کن
    آنگه خوش و تازه و همایون
    منزل بر احمد عمر کن
    آن مسند را که جای تخت است
    از عطر چو گلشن دگر کن
    خاک قدمش چو بار دادت
    خدمت چو قلم همه به سر کن
    هر چند که نظم کردم این عقد
    نثری که کنی از این گهر کن
    نازک طبع و عزیز وقت است
    گوئی چو حدیث مختصر کن
    از بنده بگو که ای خداوند
    کار حسن از کرم چو زر کن
    از خوی خوش و حدیث شیرین
    بهر دل خلق گل شکر کن
    نیکی کردی و نیکت آمد
    چون دیدی سود بیشتر کن
    یارب تو حسود جاه او را
    خسته دل و سوخته جگر کن
    چون روی بروی شد به حاجت
    چون محتاجانش دربدر کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha